من حتی متوجه رنگ نشان مطبوعاتی خودم (زرد) نشدم تا اینکه متوجه رنگ دیگران شدم. یک نشان سفید معتبرترین است که به شما امکان دسترسی اولویتبندی به کنفرانسهای مطبوعاتی را میدهد. آنهایی که نشان صورتی دارند درست زیر آنها می افتند. سپس آنهایی که نشان آبی دارند. و در نهایت آنهایی که نشان زرد دارند. رنگ نشان شما ظاهراً با توجه به اهمیت و اندازه رسانه شما تعیین می شود و چندین نفر به من گفتند که اگرچه جشنواره آن را تکذیب می کند، چاپ همچنان نسبت به آنلاین اولویت دارد. در شام شب اولم، با یک کهنه سرباز جشنواره با نشان سفید آشنا شدم که به اندازه کافی مهربان بود که در مورد رنگ نشان من نظری نداد، اما بعد، در صف حمام در آخرین روز زندگی ام، یک زن فرانسوی با یک نشان صورتی نشان خم شد و نشان من را لمس کرد. او زمزمه کرد: “وای.” “من قبلاً یکی به این رنگ را ندیده بودم.” من هرگز اینقدر خجالت نکشیده ام
سیستم فروش بلیط می تواند چالش برانگیز باشد
یک بار شایعه مربوط به جاناتان گلیزر شروع شد منطقه مورد علاقه می توانست نخل طلا را بگیرد، تهیه بلیط برای دیدن آن غیرممکن شد. وقتی برای آخرین بار اکران شد، اتوبوس را به سینما رساندم و به مدت نیم ساعت به صف لحظه آخری ملحق شدم، با لپتاپم روی زمین نشستم و مینوشتم، در حالی که هر پنج دقیقه یک بار صفحه بلیط را تازه میکردم. در پایان، من موفق به تهیه بلیط شدم – و ارزش صبر کردن را داشت. با این حال، تنها نگرانی من این است که اکنون بقیه عمرم را در ساعت 5:55 صبح بیدار می گذرانم و به طور غریزی نگران این هستم که آیا بلیط گرفته ام یا نه. برند آتشین.
کدهای لباس می توانند به طرز جالبی مبهم یا فوق العاده خاص باشند
نقشه های گوگل به شما می گوید که ۱۶ دقیقه طول می کشد تا از مارتینز به Gare Maritime بروید، اما در واقعیت حدود نیم ساعت طول می کشد—پیاده روها باریک و برای همیشه شلوغ هستند. با افرادی که آهسته راه می روند با لباس های تاکسدو و لباس هایی با قطارهای عجیب و غریب. همه جا هم موانعی وجود دارد و ترافیک همیشه متوقف است، زیرا بازیگران یک ساعت در ماشین ها می نشینند تا به نمایشی برسند که می توانستند پیاده روی آن بروند. البته اگر شما هم به نمایش اولی نروید، بهتر است عصرها از Croisette اجتناب کنید – من این را به سختی یاد گرفتم در حالی که یک نمایش دیگر را ترک کردم و سعی کردم از آن مسیر به خانه بروم، اما در میان جمعیت توسط فروشگاه Chanel له شدم. . بعد از 10 دقیقه که صورتم به معنای واقعی کلمه روی ویترین شیشه ای مغازه فشار داد، به نوعی توانستم بیرون بیایم و به خیابان های پشتی بروم.
در گذشته، دیدن یک فیلم در کن شامل صف کشیدن بود، گاهی اوقات برای ساعت ها، و گاهی اوقات به جلو می رفتیم تا به او بگوییم که سالن نمایش پر است. با این حال، اکنون یک سیستم رزرو مجازی وجود دارد که در آن بلیط ها در ساعت 7 صبح به وقت CEST چهار روز قبل از آن منتشر می شوند. منظورم این بود که باید به مدت یک هفته هر روز ساعت 5:55 صبح به وقت انگلستان بیدار شوم تا بلیط رزرو کنم. وقتی این کار را کردم، متوجه شدم که تقریباً همه چیز در همان دقیقه اول کاملاً رزرو شده است. برخی از شرکتکنندگان بعداً به من گفتند که همکارانی دارند که وظیفه آنها این است که آنها را در اکرانهای مناسب رزرو کنند، اما حتی اگر این را نداشته باشید، میتوانید اکثر نسخهها را ببینید. در نهایت متوجه شدم، کلید این است که در آخرین لحظه رزرو کنید و تا آنجا که ممکن است سیستم را چک کنید. بلیط ها تا 30 دقیقه قبل از شروع نمایش قابل لغو هستند و این معمولاً زمانی است که تعداد زیادی اسلات در دسترس است. و اگر کار نکرد، همیشه صف لحظه آخری وجود دارد که به شما امکان میدهد در صورت عدم حضور، صندلی را بگیرید.
برای دو هفته از سال هر بهار، کروازت در کن به یک جهان موازی واقعی تبدیل میشود – جهانی که توسط کدهای لباس غیرقابل رمزگشایی اداره میشود، جایی که شام تا ساعت 1 بامداد ادامه دارد و رنگ نشان مطبوعاتی شما همه چیز را تعیین میکند. در زیر خلاصه ای از همه چیزهایی که از اولین جشنواره فیلم کن خود یاد گرفتم – و همه چیزهایی که آرزو می کردم می دانستم.
این پرواز به عنوان یک فرصت شبکه بزرگ در نظر گرفته می شود
در مورد کدهای لباس پوشیدن سختگیرانه و تا حدی قدیمی کن مطالب زیادی نوشته شده است، اما واقعیت روی زمین حکایتی از دو نیمه دارد. در اکثر نمایشها، از روزنامهنگاران صرفاً خواسته میشود که «لباس مناسب» بپوشند—معنی این نامشخص است، بنابراین همه چیز واقعاً پیش میرود. اما، این یک داستان کاملاً متفاوت برای اولین نمایش در Grand Théâtre Lumière است، جایی که کد لباس کراوات سیاه است. برای مردان، قوانین میگوید، این به معنای یک لباس تاکسیدو یا «کت و شلوار مشکی یا آبی نیمه شب با پاپیون» است، در حالی که برای زنان میتواند به معنای «یک لباس شب، یک لباس کوکتل، یک کت شلوار تیره، یک تاپ شیک با مشکی باشد». شلوار [or] یک لباس سیاه کوچک.»
به نظر می رسد اجتناب ناپذیر است که پروازهای بین لندن و نیس در طول جشنواره مملو از منتقدان، کارگردانان و تهیه کنندگان باشد، اما من قطعاً برای سطح گپ صنعتی در اولین پرواز از فرودگاه سیتی آماده نبودم. صحنه بیرون دروازه شبیه یک جلسه تولید یا فروش بود، با نقل قولهایی از جمله «اوه، من الان رئیس مستند هستم» و «به شما میگویم، اگر به جلوههای بصری نیاز دارید، این زنی است که باید بروید. به»، به «اوه نه، من دیگر با او کار نمیکنم – او فقط در صحنه فیلمبرداری هیچ اختیاری نداشت.» دقیقاً در پرواز برگشتم هم همینطور بود، جایی که در مقابل یک مستندساز و یک تهیه کننده نشستم که در مورد پروژه آینده دومی با یک بازیگر برجسته آمریکایی (و لغو شده) صحبت کردند. همچنین شایان ذکر است که وقتی به کن رسیدید، هر نوع حملونقل بهعنوان یک بازی منصفانه در نظر گرفته میشود – در اتوبوسی بین نمایشها، شاهد بودم که یک بازیگر ایتالیایی به خاطر شماره تلفنش، یک تهیهکننده فرانسوی را گورکن میزند. تهیه کننده در نهایت تسلیم شد، اما فقط دسته اینستاگرام خود را به او داد. وحشیانه
لابی هتل مانند یک سیرک سه حلقه است
من همچنین به دلایلی تصور میکردم که همه سینماها در Croisette باشند، اما اینطور نیست – تعداد کمی از آنها بسیار دورتر هستند، از جمله Licorne (با اتوبوس 15 دقیقهای) و Cineum (با اتوبوس 25 دقیقهای) )، به این معنی که بهتر است در مورد تعداد فیلم هایی که سعی می کنید هر روز ببینید خیلی جاه طلب نباشید. (همچنین باید حدود 20 دقیقه قبل از شروع هر اکران، صف برای رفتن به سینما را شروع کنید، و بعضی از نمایش ها طبیعتاً دیر اجرا می شوند.) حداکثر بین دو تا سه فیلم در روز، معمولاً بهترین است.
رنگ نشان شما را مشخص می کند
هتل مارتینز، کارلتون، لو مجستیک – همه هتلهای اصلی کروازت در طول جشنواره بهطور قابلتوجهی مملو از جمعیت هستند، اما جمعیت دیوانهوار در ورودی و داخل لابیها شبیه هیچ چیزی نیست که تا به حال تجربه کردهام. وقتی اولین روزم را بررسی کردم، فقط توانستم از کنار همه طرفداران و پاپاراتزی ها در ورودی بگذرم، زیرا با ماشین وارد شده بودم (از آن زمان به بعد ورود مجدد در هر بار تقریبا غیرممکن بود و شامل نمایش بود. کلید اتاق خود را امن کنید و سپس از ورودی سرویس استفاده کنید). در داخل، به معنای واقعی کلمه صدها نفر در اطراف هستند و عکس می گیرند، و رسیدن به اتاق شما چیزی شبیه به یک مسیر با مانع است. آسانسورها کوچک هستند و با توجه به پهنای لباس های مجلسی بسیاری از افراد، می توانند تعداد کمی را در یک زمان مناسب کنند. زمانی که برای شام دیر میدویدم، تصمیم گرفتم از پلهها بروم، اما متوجه شدم که این کار حتی بیشتر طول میکشد – هر فرود و پلهها با اینفلوئنسر متفاوت که لباس نهها را پوشیده بود و در حال انجام یک عکس کوچک بود، بالا رفت. من مجبور شدم از کنارش بگذرم که به شدت معذرت خواهی به نظر می رسیدم.