من یک وکیل مستقر در لندن هستم. من شش سال گذشته را برای آن گذرانده ام و به زودی به عنوان وکیل دادگستری انگلیسی شروع به کار خواهم کرد: من فقط واجد شرایط وکالت در انگلستان هستم.
وقتی صحبت از امور قلبی می شود، همه ما مبتدی هستیم. برخی از ما، با این حال، حداقل با اقتدار صحبت می کنیم. معرفی کردن شون فی، نویسنده مسئله ترنسجندرها (2021) و آینده عشق در تبعید (2025)، که توصیه او توجه ما را به خود جلب کرد. با او تماس بگیرید [email protected] برای شانس خود در روشنگری
این را با عشق می گویم: باید یک نفس بکشی و آرام شوی. من می توانم وحشت را در نامه شما بشنوم. من به عنوان یک متفکر فاجعه بار شناخته شده ام، بنابراین همدلی می کنم. به دلیل ناسازگاری غیر قابل حل، مجبور به پایان دادن به یک رابطه زودرس – زمانی که هنوز عمیقاً عاشق هستید – بسیار دردناک است. این مانند اتانازی عاطفی و معنوی است، بدون وقار. با این حال من یک خبر خوب برای شما دارم. برای من، این ناسازگاری خاص، در حال حاضر، غیرقابل حل به نظر نمی رسد.
الکس
شریک زندگی من فنلاندی است. ما اخیراً شروع به دوستی کردیم، اما من چندین سال است که او را می شناسم. بعد از یک رشته روابط بد، رابطه ما اولین رابطه ای است که می خواهم به طور نامحدود در آن بمانم. زمانی که ما شروع به قرار گذاشتن کردیم او در لندن زندگی می کرد اما شهر را دوست ندارد. صادقانه بگویم، او در فنلاند در بهترین حالت خود قرار دارد. او آنجا می درخشد. در نزدیکی خانواده، طبیعت، و صحبت کردن به زبان، او کاملترین نسخه از خود است. من برای او زندگی دیگری جز این نمی خواهم.
آیا باید در انگلیس بمانم، به فنلاند نقل مکان کنم یا کار دیگری انجام دهم؟ لطفا کمکم کن.
هیچ دو نفری کاملاً با هم سازگار نیستند – این افسانهای است که رمانتیسم به ما فروخته است، جنبشی هنری در قرنهای 18 و 19 که به ما این ایده را به ارمغان میآورد که همگی ما یک همنفس کامل داریم که به طور غریزی در نگاه اول، زمانی که عشق واقعی خواهد شناخت. عملی بودن را نادیده بگیرید و همه را فتح کنید. متأسفانه، زندگی واقعی کمی کمتر جادویی است. تقریباً همه روابط موفق دارای ناسازگاریهای آشکاری هستند که وقتی عاشق کسی میشویم، تمایل داریم آنها را نادیده بگیریم. اگر مصالحه غیرممکن باشد، برخی ناسازگاریها کشنده خواهند بود (مانند دیدگاههای متفاوت در مورد بچهدار شدن – شما نمیتوانید نصف فرزند داشته باشید). با این حال، میتوان روی بسیاری از آنها کار کرد، مشروط بر اینکه تمایل هر دو طرف برای کنجکاوی نسبت به نیازهای طرف مقابل، ارتباطات قوی و باز بودن برای خلاقیت وجود داشته باشد.
الکس عزیز،
شون عزیز،
مشکل من اینجاست آیا در انگلیس می مانم و شغلی را که شش سال در آن غرق شده ام دنبال می کنم یا با شریک زندگیم به فنلاند نقل مکان می کنم و زندگی را در آنجا ابداع می کنم؟ من کاملاً تشخیص می دهم که این دقیقاً همان خط طرح است که در آن دیده می شود فلی بگ، جایی که خواهر فلیباگ کلر نمی تواند تصمیم بگیرد که به فنلاند نقل مکان کند یا نه. مدتهاست که نگران این بودم که هرگز شغل یا شریک رضایتبخشی پیدا نکنم. اکنون هر دو را دارم، اما در درازمدت ناسازگار هستند.