من در سفر انفرادی زن شکست خوردم

این تروپ در همه جای فرهنگ پاپ وجود دارد. او در اودیسه های بزرگ وجود دارد خوردن دعای عشق، وحشی، و زیر آفتاب توسکانی او سلین است قبل از طلوع خورشید، آن این تعطیلات رومی، دختران در خواهری از شلوار مسافرتی. او اجتناب ناپذیر است. و او معیاری است که در صورتی که در آن سوی دنیا در حال حرکت در آن سوی دنیا باشید، ناگزیر خود را با آن می سنجید.



منبع

و با این حال، در یک لحظه بدون محافظ در این اتوبوس بین شهری خداحافظی شده، شروع به نگرانی کردم. در حالی که اسپاتیفای اصرار داشت – و شاید اضافه کنم، کمی اشاره کنم – در توصیه لیست پخش “زندگی من یک فیلم است” به من، این سفر چیزی از فیلمنامه های هالیوود را نشان نداد. از یک کاپیتان بی دندان خواسته بودم شماره ام را بخواهد و یک سری از اشتباهات محاسباتی مبادله ارز متحمل شدم. شرم آورتر از همه، من یک تجلیل نداشتم که همه آن را نشان دهم. من کاملاً نتوانستم به اسطوره مسافر زن انفرادی عمل کنم.

جایی در وسط یک سفر 9 ساعته با اتوبوس از تاورانگا به ولینگتون، احساس کردم که ممکن است کل سفر زن انفرادی را اشتباه انجام دهم. من در شش ساعت گذشته با یک دختر هشت ساله آهنگ “Wheels On The Bus” را می خواندم و تقریباً همه چیزهایی را که در مورد رفتن به تعطیلات به تنهایی به من گفته بودند زیر سوال می بردم. اگر این یک رام کام بود، من در کنار عشق زندگی ام قرار می گرفتم، نه اینکه به صورت رایگان از کودک نگهداری کنم.

نیوزلند مدتی بود که در لیست سطل من بود، و بنابراین من خیلی دوست داشتم که بروم که آیا کسی به من می‌پیوندد یا نه. من از سفر تقریباً 50 ساعته ای که باید طی کنم ناراحت نشدم و دیر فهمیدم که تابستان عالی من در خارج از کشور در واقع در زمستان خواهد بود. من شش هفته فرصت داشتم تا با هوا و هوس خودم به دور دو جزیره بگردم. هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن، من بدون آداپتور، برنامه یا برنامه سفر راه افتادم – و بنابراین مجموعه ای از انتظارات بسیار ضعیف.

قبل از عزیمت به نیوزلند، این واقعیت را که به تنهایی سفر می کنم، صرفاً اتفاقی می دانستم. من از پیاده‌روی و شنا لذت می‌برم، و این به نوعی کل «چیز» نیوزلند است. هر وقت کسی به برنامه سفر من با «خودت؟!» پاسخ می‌داد، بی‌تفاوت و تا حدودی از نگرانی‌هایش مبهوت می‌شدم. من درونگرا هستم، در شرکت خودم خوشحالم، یک خواننده و فردی با یک تک گویی درونی بی وقفه که هم سرگرم کننده و هم طاقت فرسا است – تنها بودن برای من مشکل بزرگی نیست. از سوی دیگر در برابر در دسترس بودن تقریباً ثابت ماهی و چیپس مقاومت می کنید؟ حالا این یک چالش خواهد بود.