من یک تور از فروشگاه جدید تیفانی را از معمار ستاره، پیتر مارینو، خودش دریافت کردم.

«بیا بریم هفت! چیزهای خوبی!» مارینو می‌گوید، و ما سوار آسانسور می‌شویم – قبلاً سه نفر بودند، الان هشت نفر هستند – به طبقه الماس. دیوارها لاکی شده و با مادر مروارید منبت کاری شده اند و مارینو این ویترین های هوشمندانه را طراحی کرده است. وقتی می بینم که نمایش جواهرات می تواند چالش برانگیز باشد، او می خندد. “به همین دلیل است که من پول زیادی دریافت می کنم. آنها توسط همان ریخته گری ساخته می شوند که برای من در فرانسه چیزهایی درست می کند. و من این گلدان‌های آبی را در مورانو، ایتالیا ساختم – می‌توانید فیلمی از ساخت من در یوتیوب ببینید. من می گویم: «خب، تو مطمئناً آدم خلاقی هستی،» و او می خندد. او می‌گوید: «وقتی در داگلاستون بزرگ می‌شوی، این اتفاق می‌افتد.



منبع

ما از Ten شروع می کنیم، طبقه ای که او دوست دارد، اگرچه شما احتمالاً هرگز نخواهید توانست آن را ببینید – این طبقه برای سرسخت ترین مشتریان VIP در نظر گرفته شده است و به گونه ای ساخته شده است که شبیه یک آپارتمان پیتر مارینو باشد. طرح رنگ قرمز و مشکی از آپارتمان السا پرتی الهام گرفته شده است. مارینو در آن زمان با طراح افسانه ای جواهرات تیفانی کار می کرد. “او یک هول بود!” او می گوید. اگر فکر می کنید میلیون ها دلار برای جواهرات خرج کنید، ممکن است گرسنه شوید و خوشبختانه یک اتاق غذاخوری و یک رستوران دانیل بولود در خانه وجود دارد که به شما غذا می دهد. آثار جنی هولزر و سارا سِه، از جمله، دیوارها را زیبا می‌کنند و حتی سالن اصلی ژان شلمبرگر را بازسازی می‌کند. شلمبرگر برخی از مشهورترین قطعات تیفانی را در طول همکاری طولانی خود با این شرکت خلق کرد و در میان بسیاری از طرح های مشهور او، سنجاق سینه با الماس مقاومت ناپذیر Bird-on-a-Rock است. (اگر کسی اهمیت می دهد، این نویسنده از داشتن این مورد ناامید است.)

«روشن و روشن! هیچ خاکستری یا قهوه ای به من نشان نده! من مرمر سفید و آینه می خواهم، نه چیزی تاریک و خزنده. و من یک افتتاحیه بزرگ بعد از کووید می خواهم، به رسمیت شناختن عظمت تیفانی. سه روز قبل از افتتاح رسمی چیزی است که شرکت آن را The Landmark می نامد، و مارینو، معمار و طراح افسانه ای که مسئول بازنگری، تجسم مجدد و راه اندازی مجدد چیزی است که اکنون 10 طبقه است، موافقت کرده است که من را ببرد. در یک تور او برای این مناسبت لباس مفتی معمولی خود را پوشیده است – یک گروه چرمی-بابا با مارلون براندو در اون یکی وحشیه کلاهی که با سه صلیب نقره‌ای دور گردن او و حلقه‌ای متشکل از سه پرنده نقره‌ای بزرگ در هم تنیده شده است که اگر شروع به ایجاد مشکل کنید، می‌تواند چشم شما را از بین ببرد.

من خودم با لایه‌هایی از پارچه توری پوشیده شده‌ام و عروسک‌های همیشگی‌ام را با آرایشی که معمولاً بازنشسته می‌شود، می‌پوشم، و با هم این جفت را درست می‌کنیم – جای تعجب نیست که ما دوستان سریعی هستیم. یا شاید به این دلیل است که من اهل ماساپکوا، لانگ آیلند، و مارینو اهل داگلاستون، کوئینز است، و ما هر دو عشق عمیقی به تیفانی داریم. مارینو به من می گوید: «آدری هپبورن – این اولین خاطره من از تیفانی بود – فیلم ترومن کاپوتی. “قبل از اینکه وارد مغازه شوم، می خواستم بینی ام را به ویترین فشار دهم.”