در جایی که نقاشیهای رنگ روغن او پررنگ و آشکار با رنگهای زنده و روایتهای پرجزئیات هستند، بسیاری از چاپها بدون توجه به جزئیات پسزمینه، فروکش میکنند. با این حال، آنچه آیزنمن 57 ساله مستقر در نیویورک قادر به برقراری ارتباط با خراش لبه چاقو است، شگفتآور است. که در بدون عنوان (دختری با اشک)، حکاکی روی چوب از سال 2012، چهره ای شبیه به پیکاسو که به صورت پراکنده حکاکی شده است، از خطوط صورتی و فضای منفی استفاده می کند تا دردی را که تقریباً برای همه قابل تشخیص است، منتقل کند. اقیانوس کاملی از احساس در آن یک قطره اشک است.
صمیمیت های لایه ای چاپ های نیکول آیزنمن
در سال 2010، در پاشنه یک دوره شدید نقاشی، هنرمند نیکول آیزنمن خواستار تغییر بود، چیزی که تمرینی را که تقریباً بیش از حد آشنا شده بود متزلزل کند. او رنگهایش را در صندوق عقب قرار داد، دیوارهای آتلیهاش را با کت سفید تازهای شست و به کار مهیب شروع از صفر رسید – این بار به عنوان یک چاپگر. دو دهه پس از یک حرفه هنری پربار، او دوباره مبتدی بود. آیزنمن میگوید: «این واقعاً احساس آزادی میکرد: ناگهان مجموعهای کاملاً جدید از مشکلات و پازلها برای بازی کردن با آنها وجود داشت. او ماه ها متوالی خود را وقف یادگیری این هنر کرد. یک سال نقاشی نکرد.
مجموعه آثار آیزنمن که او را به عنوان یکی از مهمترین هنرمندانی که امروز کار می کند قرار داده و جایزه مک آرتور را برای او به ارمغان آورده است. برای کسانی که با نقاشیها و مجسمههای آیزنمن آشنا هستند – که در آن چهرههای بزرگ و کارتونی در موقعیتهایی که از بازیگوش تا تقریباً شوم و اغلب با مضامین عجیب و غریب و سیاسی دارند، نشان داده میشوند – این چاپها ارواح خویشاوند هستند. از نظر روحی، همه آنها نیکول آیزنمن هستند. مانند دیگر قطعات او، ما افراد زیادی را می بینیم: تنها، در گروه، بوسیدن، نوشیدن نوشیدنی، معاشرت. اما چیز متفاوتی در مورد این چاپ ها وجود دارد. آنها احساس میکنند که برهنه شدهاند، پوستشان را جدا کردهاند، و صمیمی هستند.