چرا اینقدر کم رابطه جنسی دارم؟

“حالا چیکار میکنی؟” از آن مرد می‌پرسم که قطعاً جیمز را صدا نمی‌زند، و از جایی که در میخانه نشسته‌ام بلند می‌شوم و خداحافظی نمی‌کنم، زیرا می‌دانم که تنها چیزی که طول می‌کشد این است که یکی از دوستان بگوید، “اما من پارامور را راهنمایی کردم” برای من متقاعد شو که کمی بیشتر بمانم، و من کفش‌هایم را پوشیدم، با وجود اینکه پاشنه‌هایم به پا شده بود و حالا آنها درد می‌کردند، و تا شب بیرون می‌روم.



منبع

این تمایز برای من بسیار منطقی است. من واقعاً هرگز آن را درک نکرده ام وقتی همه مردم می گویند “چند وقت گذشته؟” و سپس اگر چیزی بیش از یک ماه بگویید، نفس نفس بزنید، وقتی مردها در مورد نداشتن رابطه جنسی ناله می کنند انگار واقعاً درد دارند، انگار میل یک انگیزه است، شبیه نیاز به خوردن یا خوابیدن. به این فکر کرده ام که آیا مشکلی در من وجود دارد، زیرا به ندرت میل را به این شکل تجربه می کنم، به جز زمانی که به شدت خمار هستم. سکس به راحتی قابل اجتناب است، نه به این دلیل که من آن را نمی خواهم، بلکه به این دلیل که، همانطور که اکنون می دانم، زمینه مناسب به ندرت برای من پدیدار می شود. می‌توانم مردی را که قطعاً متن‌های جیمز نامیده نمی‌شود نادیده بگیرم، زیرا نگاه او به من را نمی‌بینم، با او روی مبل له نمی‌شوم، پاهایم روی پاهای او قرار می‌گیرند در حالی که او شکل‌هایی را به پوست من رنگ می‌کند. نوک انگشتان او در آن شرایط، نیاز اجتناب ناپذیر خواهد شد. باعث می‌شود پوستم گزگز شود، و باعث شود چیزهایی بگویم که معمولاً هرگز نمی‌گویم.

من متوجه هستم که برای افرادی که در روابط هستند کاملاً طبیعی است که باید روی ایجاد زمینه برای رابطه جنسی کار کنند. آنها هر جمعه در شب قرار بیرون می روند، زمان با کیفیت بیشتری را با هم می گذرانند، آن را در برنامه خود قرار می دهند – اما وقتی مجرد هستید به راحتی می توانید فراموش کنید که باید روی ایجاد این شرایط نیز کار کنید. میل من نیاز به تزکیه دارد، به من نیاز دارد که به سمت مردانی بروم که فکر می‌کنم دوست داشته باشم، سوار شدن در تاکسی‌هایی که توانایی خرید آن را ندارم، در آرایش می‌دانم که بلند نمی‌شوم، خوابیدن در اتاق‌خواب‌هایی که نمی‌توانم پیدا کنم. یک لیوان آب در

آنجل در ادامه از تمایز باسون انتقاد می کند و تأکید می کند که بیشتر خواسته ها به نوعی رابطه ای است. میل خود به خودی فقط خود به خود به نظر می رسد زیرا زمینه پنهان شده است. فرشته از دیدن شریک زندگی پس از مدتها دوری استفاده می کند: «میل، در زمان ملاقات مجدد، می تواند احساس کنید کاملاً خودانگیخته، گویی از ناکجاآباد آمده است، در حالی که واقعاً شما صرفاً «به زمینه‌ای از هیجان و انتظار پاسخ می‌دهید». در مورد خواسته های مردان نیز همین گونه است: آنها اجتناب ناپذیر نیستند، آنها رانده نیستند، آنها فقط به این شکل ارائه می شوند زیرا تمایل آنها بسیار بیشتر از خواسته های زنانه است.