شگفت انگیز “دنیای دیگر” Shae Detar

چگونه وارد عکاسی و تکنیک نقاشی دستی شدید؟

برای من واقعاً مهم است که کاملاً باز و تجربی باشم و در حالت بازی باقی بمانم هنگام خلق کردن. مراحل مختلفی از زندگی هنری من وجود دارد: یک مرحله فاز خلقت واقعی است، مرحله دیگر جایی است که در آن مکان‌ها را برنامه‌ریزی و تحقیق می‌کنم، مدل‌های داوطلبانه‌ام را پیدا می‌کنم و جزئیاتی را که به روز تصویربرداری منتهی می‌شود سازماندهی می‌کنم. سپس روز عکاسی واقعی است که بسیار بیشتر به محیطی که در آن هستم، شخصی که از او عکس می‌گیرم، و ارتباط و تعامل بین من و مدلم است. پس از آن زمان ایجاد است که در استودیوی من رخ می دهد. اینجاست که تصاویری را که عکس گرفته‌ام می‌گیرم، آنها را چاپ می‌کنم، اصلاً هیچ انتظاری ندارم، و آنها را کاملاً به چیز دیگری تبدیل می‌کنم. این مرحله زمانی است که برای من باز بودن، بازی کردن و آزمایش کردن مهم است. اولین باری که قطعات را رنگ می کنم، آنها را کوچک می کنم تا نگران هدر رفتن کاغذ نباشم و می توانم خودم را آزاد کنم تا هر چیزی را که می خواهم بسازم، که به من امکان می دهد در برابر ناشناخته ها باز بمانم. کودکان بیش از حد به خلقت فکر نمی‌کنند، خودشان را قضاوت نمی‌کنند و نمی‌نشینند و انتقادی نمی‌کنند یا نسبت به آنچه می‌سازند وسواس نشان نمی‌دهند، آنها واقعاً حضور دارند و از لحظات واقعی خلق کردن و ابراز خودشان لذت می‌برند. هدف من در آن مرحله از کارم همین است… اگر احساس می کنم دارم زیاد فکر می کنم، می روم و پیاده روی می کنم تا از کار فاصله بگیرم. مرحله بعدی زمانی است که تصمیم می‌گیرم چیز کوچکی که ساخته‌ام جالب است و می‌خواهم بزرگ‌تر شود. این زمانی است که آن را در مقیاسی بزرگتر تجدید چاپ می کنم. من باید واقعاً روی چندین سال یادگیری هنرم تمرکز کنم و به آن تکیه کنم، زیرا سعی می‌کنم نسخه بزرگ‌تر را مانند چاپ کوچک بسازم و اگر خراب کنم، گران است زیرا آن چاپ‌های بزرگ گران هستند. این بخش از کار من نیاز به تمرکز کامل دارد و من باید واقعا مراقب باشم. سپس پانل‌های چوبی می‌سازم که چاپ‌هایم را روی آن‌ها نصب می‌کنم، و اخیراً لایه‌هایی از رزین اپوکسی را روی آن اضافه می‌کنم که دوست دارم. بنابراین، کار زیادی است. این قطعات زمان، اشتیاق و تمرکز زیادی می‌برند، اما من آن را دوست دارم.



منبع

زنانی که توسط Detar، مدل سابق که به عنوان یک هنرمند خودآموخته به هنر روی آورده است، چهره های مطمئنی هستند که با ضعف های خود راحت هستند و از اطمینان مادی فرار می کنند تا خود را در مناظر وحشی رها کنند، مانند نوعی اتحاد زاهدانه و زیبایی شناسانه. با محیط زیست
رویکرد فرار دتار منجر به دیدی رویایی می شود که همتای ملموس و به دور از لذت طلبی دارد. در واقع، این مجموعه عکس‌ها انرژی و انرژی قوی‌ای را منتقل می‌کنند که توسط آن دسته از زنان منتشر می‌شود که در زندگی روزمره خود به ایده‌آل زیبایی متنوع که نوع بشر را متمایز می‌کند، اعتقاد دارند، چیزی که به طور فزاینده‌ای پذیرفته و شناخته می‌شود. به لطف لمس جادویی دتار، ذوق خلاقانه‌اش و توجهی که به چیدمان رنگ‌ها روی پرینت‌ها می‌کند، مبارزه برای پذیرش تنوع بدن رنگ‌هایی هیجان‌انگیز و جذاب، اما نه کمتر واقعی به خود می‌گیرد.

اولین کتاب هنرمند ترکیبی Shae Detar که توسط Skeleton Key Press در 21 مارس منتشر شد، مجموعه ای از عکس های نقاشی شده با دست است که در آن رنگ زنانه در مرکز صحنه قرار می گیرد و بینندگان را به بعد اتوپیایی منتقل می کند. در اینجا، زمین مادر با بدن زن ادغام می شود و همانطور که عنوان نمادین آن نشان می دهد، دنیایی دیگر، شکل یک واقعیت جایگزین را به خود می گیرد که در آن زیبایی ذاتی بدن برهنه در تنوع آن تجلیل می شود.

مجلات مد را کوتاه می‌کردم، از آنها کلاژهای نقاشی دستی درست می‌کردم و آنها را به خاطرات خلاقانه‌ام تبدیل می‌کردم. من هرگز به آن به عنوان هنر فکر نمی کردم … این فقط یک سرگرمی بازیگوش بود. سپس هنگامی که در نوزده سالگی به عنوان مدل لباس در میلان زندگی می کردم، هم اتاقی هایم مرا دیدند که این یادداشت های روزانه کلاژ شده را می سازم و به من پیشنهاد دادند که برای طراحی گرافیک به مدرسه هنر بروم. من دو ماه بعد مدلینگ را رها کردم و برای مدرسه هنر درخواست دادم. زمانی که در مدرسه هنر بودم، دوست نداشتم که برای ساختن کارم از کامپیوتر استفاده کنم و همیشه سعی می کردم از انجام تکالیف دستی فرار کنم. اما در مقطعی متوجه شدم که به طراحی گرافیک علاقه ای ندارم، بنابراین ترک تحصیل کردم و به مدلینگ برگشتم. سال‌ها به سرعت به جلو رفت و شوهرم به من پیشنهاد داد عکاسی را امتحان کنم… من چیزی در مورد رسانه عکاسی نمی‌دانستم، بنابراین شروع به بازی کردم. من به خودم یاد دادم که چگونه از آنالوگ عکس بگیرم، در تاریکخانه چاپ کنم و با فرآیندهای جایگزین کار کنم. از همان ابتدا کارم را چاپ می کردم و مانند کودکی روی عکس ها نقاشی می کردم. احتمالا فقط یک غریزه بود من واقعاً نمی‌خواستم قطعات نقاشی‌ام شبیه به تکنیک‌های تاریخی باشد و نمی‌خواستم آن‌ها احساس قدیمی داشته باشند، بنابراین شروع به آزمایش با کاغذها و رنگ‌های مختلف کردم و چندین سال آزمایش طول کشید تا اینکه بهترین کار را پیدا کنم. برای من. من اکنون از کاغذ آبرنگ و رنگ های آبرنگ، اکریلیک و زغال استفاده می کنم. این سفر تجربه کردن و یادگیری این بود که چه چیزی برای من مفید است و چه چیزی نه. آزمون و خطا و بازی واقعاً دانشگاهی است که من به تنهایی در آن رفتم.

فرآیند خلاقیت شما چگونه است؟ چگونه یک تصویر ایجاد می کنید؟

برای آشنایی بیشتر با این هنرمند با او صحبت کردیم.