تعجب یک هوادار مادام العمر فوتبال: آیا تماشای جام جهانی 2022 اشتباه است؟

مسلما هوموفوبیا در فوتبال چیز جدیدی نیست. تاکنون تنها چند فوتبالیست علنی ظاهر شده اند. در بهار سال جاری، جیک دنیلز، بازیکن انگلیسی، اولین بازیکن حرفه ای فوتبال شد که همجنس گرایی خود را علنی کرد. در آلمان، توماس هیتزلسپگر، بازیکن سابق ملی پوش، احتمالاً مشهورترین نمونه است، اگرچه خروج او پس از پایان دوران حرفه ای اش بود. او در مصاحبه با سایت Zeit.de به شدت از جام جهانی قطر انتقاد کرد. او هنوز هم اشتیاق زیادی به بازی دارد، اما «شرایطی که این جام جهانی در آن برگزار می‌شود رسوایی است، قبلاً هرگز به این شکل اتفاق نیفتاده است. قطر حدود 200 میلیارد یورو حق پخش چهار هفته تصاویری را که واقعیت زندگی در آنجا را منعکس نمی کند، خریداری کرده است. این کشور نگران ورزش نیست، بلکه با به تصویر کشیدن چیزی است که جهان می خواهد ببیند… برای آن، بسیاری از کارگران خارجی باید بمیرند. برای آن مردم مورد بدرفتاری و ستم قرار گرفتند و هستند.»



منبع

یک غروب پنجشنبه آبان است و من بی حرف جلوی تلویزیون نشسته ام. من به تازگی مستند را تماشا کردم Geheimsache Katar توسط روزنامه نگار ورزشی یوخن بریر و نویسنده جولیا فردریچس، درباره تدارکات برای جام جهانی امسال در قطر. در پیشبرد، کلیپ های مختلفی از آن در فید من و در استوری اینستاگرام ظاهر شده بود. بنابراین باید از قبل به من هشدار داده می شد.

اما شنیدن این که چگونه زنان توسط افراد مسئول در محل با شیرینی‌های بسته‌نشده یا تازه باز شده مقایسه می‌شوند و چگونه همجنس‌گرایی به عنوان «آسیب معنوی» توصیف می‌شود، با گوش خودم، یک بررسی واقعیت سخت ارائه داد. من احساس می کنم بازیگر ماتیاس برانت است که در پایان مستند ZDF به سؤال بریر در مورد اینکه آیا واقعاً جام جهانی 2022 قطر را تماشا خواهد کرد یا خیر با آهی ناامیدانه و شانه های بالا انداختن پاسخ می دهد: «از این می ترسیدم که سوال… هیچ نظری ندارم!”

من از بچگی طرفدار پر و پا قرص فوتبال بودم. در خانواده ما رفتن به استادیوم امری نادر بود، اما شنبه شب Sportschau با بابا همیشه لازم بود هنوز هم می توانم به وضوح فضای سرخوشی جام جهانی 2006 آلمان را به یاد بیاورم: ما افسانه تابستانی را با همسایه ها در باربیکیوهای مشترک در حیاط خانه ها یا تراس ها تجربه کردیم و سرهایمان را با هم فریاد زدیم. حتی امروز، وقتی به جمعیتی در خیابان ها فکر می کنم که با عصبانیت قهرمانی VfB اشتوتگارت را در زادگاه من در سوابی جشن می گیرند، غاز می کنم. برای من، فوتبال همیشه نماد اجتماع و انسجام بوده است. فوتبال جهانی است. فوتبال از مرزها فراتر می رود. فوتبال علاقه ای به اصل، وضعیت یا تحصیلات ندارد. از کشورها، ادیان و زبان ها فراتر می رود.

بنابراین زمانی که کشور میزبان بزرگترین رویداد فوتبال جهان علیه مردم تبعیض قائل شود و مردم را کنار بگذارد، احساس جدی‌تر می‌شود. من به عنوان یک زن مستقل و دگرجنسگرا، این امتیاز را دارم که از دستگیری در محل به دلیل گرایش جنسی ام – یا بدتر از آن – بیم نداشته باشم. اما چگونه می توان عشق به ورزش را به درستی جشن گرفت وقتی که عشق در تمام اشکال شگفت انگیزش سرکوب شده است؟