آماندا گورمن در مورد سلامتی، لوازم جانبی موی مورد علاقه اش و نحوه ورودش به منطقه نوشتن

معمولاً هنگام نوشتن به موسیقی زیادی وابسته هستم. این به من کمک می کند تا ریتم را در متر کلماتم پیدا کنم. من نقش هانس زیمر یا مایکل جیاکینو را بازی می‌کنم، که ممکن است با آهنگسازی بسیاری از فیلم‌های پیکسار بشناسید.

آماندا گورمن، شاعر و فعال آمریکایی را از مراسم تحلیف جو بایدن در سال 2021 به یاد خواهید آورد. او با کتی زرد و بند موی قرمز یاقوتی پرادا، شعر خود را به نام «تپه ای که ما بالا می رویم» را به عنوان چشمان مردم خواند. جهان نگاه کرد در دو سالی که از آن لحظه محوری می گذرد، گورمن به یک ووگ دختر جلد و اولین تغییردهنده جهانی استی لادر. در اینجا، او در مورد روند نوشتن، لوازم جانبی مو، و تمرینات تندرستی که دوست دارد صحبت می کند.

در مورد نحوه بیدار شدن او در صبح

من عموماً می‌توانم در هر کجا و در هر زمان بنویسم – فکر می‌کنم این چیزی است که از پس‌زمینه نویسندگی برای مدت زمان طولانی نشات می‌گیرد. اما اگر بخواهم به محیط‌های خاصی فکر کنم که برای خلاقیت مفید هستند، می‌توانم بگویم جایی که احساس می‌کنم زندگی وجود دارد، اما نه آنقدر که بیش از حد حواسم پرت شود. بنابراین می تواند یک پارک، یک میز یا یک کتابخانه باشد.

فکر می‌کنم من یکی از آن افرادی هستم که علامت ستاره‌شان اتفاقاً با شخصیت آنها مطابقت دارد. من یک ماهی هستم. به ما شاعران نشانه می گویند، پس به نوعی مرا به آنجا رسانده اند!

در مورد روش های مورد علاقه او برای پوشیدن موهایش

من عاشق یک اسکرانچی بزرگ چاق هستم – این فقط من هستم. هر چیزی که روشن و رنگارنگ است که بتوانم در موهایم بگذارم. همچنین مقرون به صرفه است. من همچنین دوست دارم موهایم را در آفریقایی بپوشم – این چیزی نیست که در چند ماه گذشته پوشیده باشم زیرا وقتی مشغول نوشتن می شوم، می گویم: “خوب، بیا او را ببافیم!”، بنابراین می توانم آن را نگه دارم. موهای صورتم ریخته اما من دوست دارم موهایم را طبیعی بپوشم.



منبع

من فقط به این فکر می کردم – چون به معنای واقعی کلمه تازه از خواب بیدار شدم – اما باید برنامه صبحگاهی ام را بالا ببرم. من معمولاً سعی می کنم حداقل برای چند دقیقه مدیتیشن کنم و چند حرکت کششی ملایم انجام دهم. من زمان زیادی را صرف نوشتن و نشستن پشت کامپیوترم می‌کنم، بنابراین انجام چند دقیقه برای حرکت دادن بدنم در صبح واقعا به من کمک می‌کند.

در روند خلاقیت او

من همچنین مجموعه ای از کتاب ها را نگه می دارم که آن را “دست راست” خود می نامم. کتاب‌های دست راست من مجموعه‌ای از شعرها یا آثاری هستند که مرا به یاد نویسندگانی می‌اندازند که قبلاً به این موضوع ورود کرده‌اند – من آنها را در دسترس دارم، نه لزوماً برای نقل قول یا تقلید از آنها، بلکه فقط به عنوان الهام فیزیکی. آنها آنجا هستند تا به من یادآوری کنند که این قبلاً انجام شده است و می توان دوباره انجام داد.

روی علامت ستاره اش