این طراح در بیانیه مطبوعاتی خود گفت: “من همیشه عاشق یک شورشی، زنی با اعتماد به نفس، باهوش و کمی دیوا بودم.” او ممکن است در مورد خودش صحبت کند.
سپس رنگهای تک رنگ آمدند: فوشیا برقی و بنفش پرنسلی، برششده به صورت یک عدد پیراهن مایع یا لباسی شفاف روی پارچههای ساتن، و لباسهای مهمانی نوجوان در تعدادی از تنوعها: بدون بند با حاشیههای بیشتر در باسن یا باریک با کلاه روپوش. یک عروسک چرمی مانند توری برش لیزری بود و با هزاران گل میخ فلزی کوچک تزئین شده بود. پرینتهای این فصل ترکیبی از گلهای استوایی، راه راههای گورخری و لوگوی تمام کلاهک این برچسب بودند. این لباسها که روی لباسهای برش نرم با لبههای دستمال پوشیده شده روی شلوارهای باری پسرانه (یک شبح تکراری در این فصل) بهطور مبهم بیبا را تداعی میکنند، فقط این طرف روانگردان. این بخش شامل یک جفت شلوار جین بود. این جین که با الگوهای دقیق الماس خرد شده است، جین معمولی شما نبود، اما بسیار غیررسمیتر از هر چیزی بود که ورساچه اخیراً در باند فرودگاه قرار داده است، که نشانهای از جاهطلبی دوناتلا برای گسترش و تنوع بخشیدن به پیشنهادش است.
در حالی که امشب جمعیت در ورساچه جمع شده بودند، جریان ثابتی از ضربات پرنس از طریق بلندگوها پخش شد و در وسط باند تعداد زیادی شمع سیاه پشت دیوارهای شیشه ای می درخشیدند. با خواندن علائم، به نظر می رسید که دوناتلا ورساچه در حال رفتن به بهار است. به نظر می رسید که چهار مدل اول که با هم ظاهر شدند، آن را تأیید کردند. آنها با پیراهن مشکی چسبناک با برشهای بریدهشده و پلتفرمهای چند بند مری جین بیرون میرفتند. در مرحله بعد، 10 تیپ مشکی دیگر، از Adut با یک ژاکت موتورسیکلت چرمی حاشیهدار و mirco-mini گرفته تا Binx با یک شلوار جین با نیم تنه و شیک.
قبل از پایان، مجموعه دوباره در چرخه سیاه به روشن حرکت کرد. کت و شلوار مشکی و لایه میانی پیراهن شفاف ماریاکارلا تیز بودند. عروسکها، جورابهای توری و توریهای صورتی، بنفش و زرد اسیدی از کتاب بازی دوران مدونا «مثل باکره» از طریق استفانی سیمور در «باران نوامبر» پاره شدهاند. برای پایان، ورساچه یک انفجار دیگر در فرهنگ پاپ از گذشته داشت، کسی جز پاریس هیلتون در زنجیره ای صورتی. شورشیان از همه نوع به اینجا خوش آمد می گویند.