مردان نیز باید داستان های سقط جنین را تعریف کنند. اینجا مال منه

آنچه برای شروع بارداری صادق است برای پایان دادن به آن نیز صادق است. نزدیک به پایان سه ماهه اول، آزمایشات ژنتیکی ناهنجاری های کروموزومی جدی را نشان دادند. من می خواهم به شما بگویم که “ما تصمیم گرفتیم بارداری را خاتمه دهیم.” یا “ما سقط کردیم.” و به تعبیری این درست است. من و همسرم در مورد آن صحبت کردیم، با هم به تصمیمی رسیدیم و هرگز واقعاً شک نکردیم که این تصمیم درست بوده است. وقتی تموم شد خیلی گریه کردیم. نه به این دلیل که تردیدهای اخلاقی داشتیم، بلکه به این دلیل که عاجزانه می خواستیم اوضاع به گونه ای دیگر رقم بخورد. اما در اینجا نیز «ما» پیچیده است. همسرم کسی بود که بیهوش شد و این عمل را انجام داد نه من. او مجبور بود با تغییرات هورمونی و روند تنظیم مجدد بدنش کنار بیاید، نه من. او سقط کرد نه من.

پس چگونه مردان باید در مورد سقط جنین صحبت کنند؟ اکنون که اکثریت جناح راست در دیوان عالی کشور لغو شده است رو و وید، بسیج توده ای برای حقوق سقط جنین هرگز به این فوریت نبوده است. انتخابات میان دوره ای نوامبر به تعیین اینکه آیا بسیاری از ایالت ها از آزادی باروری محافظت می کنند یا آن را از بین می برند کمک خواهد کرد. همین ماه گذشته، لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه از کارولینای جنوبی، با معرفی ممنوعیت ملی سقط جنین، خطرات انتخابات را روشن کرد. مردان نمی توانند در حاشیه بنشینند. ما باید مبارزه برای حقوق باروری را نیز مبارزه خود بدانیم. یادگیری نحوه صحبت درباره تجربیات خودمان در مورد سقط جنین اولین قدم است.



منبع “بود حامله!» من و همسرم، YJ، به سختی می توانستیم آن را باور کنیم. سال 2018 بود و ما به تازگی تلاش را شروع کرده بودیم، پس از سال ها به تعویق انداختن آن. بسیاری از دوستان ما برای باردار شدن تلاش کرده بودند و ما در اواخر 30 سالگی خود بودیم، بنابراین من خودم را برای یک روند طولانی و دشوار آماده کرده بودم. با این حال ما اینجا بودیم، به یک خط صورتی کوچک در آزمون در خانه نگاه می‌کردیم، بقیه زندگی‌مان ناگهان به سمت ما هجوم آورد، چه آماده بودیم یا نه. من هیجان زده بودم – همیشه دوست داشتم پدر باشم. YJ نسبت به دست کشیدن از استقلال خود و به عهده گرفتن مسئولیت های پدر و مادر دوسوگراتر بود. مادرم، آن طرف تلفن، بالای ماه بود. از آنجایی که از یادآوری ما خسته نمی شد، منتظر بود – و منتظر بود – مادربزرگ شود.

بود حامله!» این عبارتی است که هر ساله در تماس های تلفنی و پست های رسانه های اجتماعی بی شماری تکرار می شود. اما آیا درست است که بگوییم “ما” زمانی که فقط یکی از شما به معنای واقعی کلمه تمام وزن را به دوش می کشد؟ بله، این یک تجربه تغییر دهنده زندگی برای هر دوی ما بود. و پدران باید به عنوان مراقب در هر مرحله مسئولیت خود را بر عهده بگیرند، نه اینکه وانمود کنند که فقط نظاره گر یا نان آور خانه هستند. اما من کسی نبودم که حالت تهوع داشته باشم، انرژی و اشتهایم را از دست بدهم، مارتینی ها را کنار بگذارم، و با انواع دردها، دردها و اهانت ها مواجه شوم. هیچ راهی برای تقسیم بار واقعی بارداری وجود ندارد.