این در واقع در مورد چهار داستان در هم تنیده است، در لحظه ای درست پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که شهر با آسیب های باقی مانده از جنگ دست و پنجه نرم می کند، اما موج امید و امکان یک دهه جدید کشیده شده است. داستان اصلی رمانتیک شامل جیمی دویل و فرانسین ایوانز با بازی کولتون رایان است.دختری از کشور شمال) و آنا اوزل (شش)، دو نوازنده جوان با نویدهای فراوان و در راه خود: برای او، این نژاد و جنسیت است. برای او مشروب الکلی و ارواح جنگ است. تصور یک زوج نژادی در دهه 40 (او سیاهپوست است، او سفیدپوست) میتواند به خودی خود یک نمایش کافی باشد، اما زمانی برای بررسی پیچیدگیهای زیادی با سایر داستانها وجود ندارد، که شامل متئو میشود. زن مهاجر کوبایی (با بازی جذاب آنجل سیگالا) و پدر بدرفتارش. مادام ولتری، معلم ویولن و شاگرد پناهنده لهستانی اش، الکس. و جسی، یک ترومپتوز سیاه پوست که پس از خدمت به کشورش نمی تواند استراحت کند. این مجموعه شخصیتهای جاهطلبانه و اغلب سرگیجهآوری است که باید به خاطر بسپارید، چه رسد به همدلی.
این نسخه که بر اساس فیلم مارتین اسکورسیزی به همین نام در سال 1977 با بازی طلسم های اپل بزرگ، لیزا مینلی و رابرت دنیرو ساخته شده است، این نسخه صحنه ای، نوید آن دسته از موزیکال های بزرگ و پر جنب و جوش گاتهام گذشته را به باد می دهد. خیابان 42 یا بچه ها و عروسک ها-دعواهای فرار از آتش! شماره های رقص شهر-خیابان! اما علیرغم چند لحظه درخشش، بهویژه پایانی هیجانانگیز از تیتراژ تیتراژ چادری، داستان را ارائه نمیکند.