در زمستان 1976، گروهی از پناهندگان ویتنامی تازه وارد برای اولین بار در سرزمین جدید خود گرد هم آمدند. آنها در آنجا bánh chưng پختند: بلوکهای کار فشرده و به اندازه کتاب مقدس از برنج چسبناک، گوشت خوک، و لوبیا که به طور سنتی در مناطق شمالی کشورشان به افتخار سال نو قمری درست میشوند. اما آنها نتوانستند یک عنصر حیاتی را پیدا کنند. قبل از پخت و پز، مواد تشکیل دهنده در برگ های موز ریخته می شوند که تهیه آن در پنسیلوانیا برفی کمی دشوار بود. از این رو، با نبوغ ترومپ لوئیل، رنگ های خوراکی را روی پوشش پلاستیکی برس کشیدند تا ظاهر خود را تقلید کنند.
دیپ تران، سرآشپز و نویسنده کتاب آشپزی، در حالی که این داستان را درباره مادر شریک زندگی خود بازگو می کند، می گوید: “غذا در کهربا گیر نمی کند.” “غذا تکامل می یابد و پویا است. و جشن های تات شما نیز می تواند تغییر کند.»
همه چیز به عنوان جایگزینی برای گردهمایی های خانوادگی سال نو که ترن با آن بزرگ شده بود آغاز شد. تران پس از سالها شرکت در جشنها با بستگانی که از هویت عجیب و غریب او ناراحت بودند، از رویدادهای خانوادگی، از جمله تات، صرفنظر کرده بود. او میگوید: «من واقعاً در مورد آن کار میکردم و از آن سود زیادی نمیبردم. “فقط به این دلیل که ما فامیل هستیم لزوماً به این معنی نیست که باید در کنار یکدیگر باشیم.”
آنها تاکید می کنند که این رویداد دگرباش محور است اما منحصر به فرد نیست. تران توضیح میدهد: «هیچکس نمیپرسد، «پس کی ازدواج میکنی و بچهدار میشوی؟» «آنقدر روی این نقاط عطف ناهمسانی بزرگسالی متمرکز نیست. این واقعاً یک جشن برای عادی سازی این است که وقتی در جامعه خود دگرباش را تأیید می کنید، به نظر می رسد.