Emily Ratajkowski، مدل، مادر، نویسنده پرفروش و چهره Kérastase (که در جهان با نام EmRata شناخته می شود)، اکنون می تواند پادکست را به CV چشمگیر خود اضافه کند. در اینجا، میزبان High Low با آن صحبت می کند ووگ در مورد داروخانههای فرانسوی مورد علاقهاش، بهرهبرداری از غریزهاش و اینکه چرا او با TikTok وسواس دارد.
در مورد نحوه بیدار شدن او در صبح
خوب، من یک پسر دارم – او مرا بیدار می کند! اولین کاری که می کنم این است که پوشک او را عوض می کنم و او را سیر می کنم و بعد قهوه می خورم و در حالی که غذا می خورد به او خیره می شوم. وقتی این کار تمام شد، از پوستم مراقبت می کنم. من در خوب بودن با پوستم خیلی بهتر شده ام. در اوایل دهه بیستم، من فقط میگفتم: «با این موضوع سر و کار ندارم»، اما اکنون ضد آفتاب میزنم، از تونر و مرطوبکننده استفاده میکنم. من یک روتین کامل دارم. سپس من لباس می پوشم – امیدوارم به سرعت، زیرا کمد من نسبتاً منظم است، و بعد از در بیرون هستم.
محتوای اینستاگرام
این محتوا را می توان در سایتی که از آن سرچشمه می گیرد نیز مشاهده کرد.
در مورد راز موهای شگفت انگیز او
چتری نسبتا جدید دارم. من همیشه می گویم – حتی بدون سابقه – که کراستاز واقعا موهای من را تغییر داد. وقتی امضا کردم [to be an ambassador] با آنها حدود پنج سال پیش، من در مورد محصولات مو خوب نمیدانستم و در حالی که در آرایش واقعاً خوب هستم، در موها عالی نیستم. من همیشه فکر می کردم موهایم بد است و همین بود. چه خوب است که در حال حاضر من مجبور نیستم کارهای زیادی برای موهایم انجام دهم زیرا همه اینها در مراقبت و نگهداری است. من عاشق خط Extentioniste هستم زیرا باعث می شود موهای من خیلی سریع رشد کنند! من کسی هستم که موهایم به یک نقطه می رسد و بعد می شکند، اما با آن شامپو به یک نقطه بلندتر می رسد. من همچنین واقعاً عاشق روغن هستم – سبک وزن است و بوی شگفت انگیزی دارد.
در پادکست جدیدش “High Low”
هفته ای دو قسمت و گاهی سه قسمت است. قسمت اول گفتگو با یک مهمان است که میزبان من است. و سپس اپیزود دوم یک اپیزود انفرادی است، به نام “EmRata Ass”، جایی که من یک سوال مطرح می کنم و سپس آن را بررسی می کنم. قسمت سوم یک قسمت اشتراک است، که در آن شنوندگان میتوانند بازخورد بدهند و افکار، یادداشتهای صوتی و DM خود را ارسال کنند و ما گفتگو را باز میکنیم. من دیوانه وار روی آن کار کرده ام – واقعاً هیجان زده هستم.
در روال مراقبت از پوست او
من هر شب صورتم را می شوم – خوب، سعی می کنم. من از Bioderma استفاده می کنم – این یک محصول داروخانه فرانسوی است که یک پاک کننده آرایش شگفت انگیز است. این تنها کاری است که آن را انجام می دهد و احساس نمی کند چیزی روی پوست شما باقی می گذارد یا آن را خشک می کند. وقتی صورتم را شستم، از Biologique Recherche P50 استفاده میکنم—بعضی از مردم آن را دوست ندارند، اما من فردی هستم که رتینول برای او بسیار افراطی است، بنابراین P50 یک رسانه خوشحال کننده است. این پوست من را متعادل می کند و من آن را با یک مرطوب کننده بسیار غلیظ لایه می کنم.
در مورد علاقه های داروخانه او
من علاوه بر بیودرما، بیافین را دوست دارم – این یک مرطوب کننده است. بسیار خوب است. یک بار واقعاً سوختم – آفتاب سوختگی دیوانهوار و دیوانهکننده داشتم – و این تنها چیزی بود که آن را التیام داد. من همچنین عاشق Aquaphor، یک محصول شگفت انگیز دیگر هستم. من همچنین احساس می کنم آرایش داروخانه ها رپ بدی پیدا می کند، اما فکر می کنم واقعا خوب است. من چند هایلایتر و بیت های شگفت انگیز دارم که بسیار عالی هستند. به علاوه دوست من در توسعه آرایش کار می کند و می گوید: “به شما می گویم، همه آنها از یک کارخانه می آیند – این فقط بسته بندی است!”
در تشریفاتی که به او کمک می کند آرام شود و خاموش شود
من یک ساعت TikTok تماشا میکنم—اینطوری خاموش میکنم! هیچ چیز دیگری برای من سرگرم کننده تر یا آرامش بخش نیست. الگوریتم من برای یک صدا دیوانه می شود، بنابراین در حال حاضر من همه چیز در مورد “Sbagliato” هستم. من همچنین زمانی را دوست دارم که مردم زمان های داستانی را انجام دهند، جایی که می گویند “یک چیز در مورد من” و وارد داستان می شوند. من سه دقیقه از آن ها را می بینم و سپس به قسمت دوم می روم. TikTok شبیه رسانه های اجتماعی نیست. مانند نتفلیکس یا هولو است، نه مانند اینستاگرام، و من چیزهای زیادی یاد گرفته ام. خنده دار است و به من احساس خوبی نسبت به انسان می دهد.
در مورد احساسات او در مورد رسانه های اجتماعی به طور کلی
هم جایی است که احساس میکنم کنترل دارم و راهی برای ارتباط مستقیم با مردم، و همچنین یک زمان کاملاً سمی است که باعث میشود احساس کنم به شکلی که واقعاً میخواهم حضور ندارم. این هر دو است. من رابطه پیچیده ای باهاش دارم. من تایمر را برای یک ساعت در اینستاگرام تنظیم کرده ام و به طور کلی این کار را انجام می دهم. کاش مشاوره بیشتری در موردش داشتم!
در مورد تجربه نوشتن کتابش بدن من
یعنی تا زمانی که اساساً نوشته نشده بود، نمی دانستم که دارم درباره بدنم کتاب می نویسم و دنبال عنوان بودم. متوجه شدم چیزی که در مورد آن می نویسم کالایی شدن بدن و تصویرم و حتی تجاوز به بدنم است، نه در صنعت، بلکه به عنوان یک دختر جوان. قطعا رابطه من با آن را تغییر داد. ویراستار من توصیه کرد که آخرین مقاله کتاب باید یک لحظه امیدوارکننده باشد، اما من چنین احساسی نداشتم. روزهای سختی را می گذراندم.