در شصت و پنجمین دوره جوایز گرمی، پایه میز گردان هری استایلز راه را اشتباه رفت و تمام اجرای رقص او باید بدون هیچ هشداری به عقب انجام می شد، که منجر به زمزمه سطح پایینی از تکرار نشده بود – اما به این دلیل نیست که ما اینجا هستیم. پس از برنده شدن آلبوم سال، هری استایلز از مترجم خود به زبان اشاره تشکر کرد، یک لحظه زیبا و فراگیر، اما به همین دلیل نیست که او امروز ترند است. هری استایلز یک کت و شلوار از نوع هارلکین پوشیده بود. او بعداً لباس آتش بازی انسانی پوشید. من از حدس زدن در مورد اندازه فیتیله او در اینجا خودداری می کنم، اما چیزی باورنکردنی در مورد اجرا در بزرگترین نمایش جوایز موسیقی روی کره زمین وجود دارد – شکوه و عظمت آمریکایی در ارتفاع کاملاً لذیذ و درخشان – در نگاهی که بازتاب یک مرد کارگر بریتانیایی است. پرده باشگاه سبک ها لحظه ای ارزان، جاز و همه جا از درخشش را به وضعیت گرمی رساندند. اما به همین دلیل اینترنت خاموش است.
ما اینجا هستیم زیرا استایلز در طول سخنرانی پذیرش آلبوم سال خود این جمله را به زبان آورد: «این اتفاق برای افرادی مثل من زیاد نمیافتد» و اینترنت در حال انجام یک «عظمت» است.دوباره بیا!!!؟اینطور نیست که مردم باور کنند که خواننده موفق، ثروتمند، برنده جایزه گرمی و برنده جایزه گرمی و بازیگر پاره وقت هالیوود با مشکل مواجه شده است – بلکه آنها نمی توانند کسی را که شبیه استایلز است، هر مرد سفیدپوست همگنی را باور کنند. ، به خصوص چنین زیبای مرسوم، این جسارت را دارد که علناً به عدم امتیاز خارج از ارزش چهره (سفید) خود اشاره کند. وقتی استایلز میگوید «مردم من را دوست دارند»، لزوماً به این معنا نیست که داستان او بینهایت است، لطفاً ویولنها را بیاورید. احتمالاً منظور او پسری انگلیسی از طبقه متوسط رو به پایین و روستایی از والدین مطلقه است. اینها نیستند نه مبارزات.
صحبت در مورد امتیازات متقاطع – این واقعیت که برخی از امتیازات بیشتر از دیگران است – و راه هایی که می توان امتیاز مردان سفیدپوست را به چالش کشید، سخت می شود. (به نظر می رسد که فقط با صدای بلند این را گفتن مشکل است.) این کمی شبیه گریه سم اسمیت در ایوان عمارت آنها در طول همه گیری است، و این ایده غالب است که اگر ثروتمند هستید، کاملاً حق ندارید غمگین شوید. دقت کرده اید که پولدارها چقدر باید بداخلاقی و شرور و بداخلاق باشند تا در تلویزیون شکمشان کنیم؟ ما امتیازات مردم را میبینیم – معمولاً امتیازاتی را که نداریم – و نمیتوانیم این ایده را تحمل کنیم که هنوز مبارزه وجود دارد، که انتهای زمین بازی آنها کاملاً عاری از سنگ نیست. ما باید باور داشته باشیم که آنچه آنها به دست آورده اند به دلیل دست استثنایی است که در بدو تولد به آنها داده شده است. که ما به چیزهای مشابه با امتیازات مشابه دست یابیم. که نعمت های خود را بشمارند و ساکت شوند.