پس از پخش تیتراژ فیلم – و صدای گریه تماشاگران فروکش کرد – وینتور نای و هیو جکمن را به صحنه معرفی کرد، هر دوی آنها را نه تنها پدرانی فداکار، بلکه افرادی فوق العاده دوست داشتنی که سرشار از تحسین و احترام متقابل برای هر یک هستند. دیگر.” گفتگوی عمیقاً جذابی که بعد از آن از بیزاری نیگی به تماشای آثار خودش («یک بار وقتی جوانتر بودم و کمتر پیچیده بودم آن را امتحان کردم») به داستانی در مورد پیوند با ایشی گورو یا «ایش» روی جلد گرگ آلمن گذر کرد. از آهنگ باب دیلن “رفتن، رفتن، رفت.” همچنین به رویاهای اولیه نیقی برای تبدیل شدن به یک رمان نویس اشاره کرد. علاقه فعلی او به کار النور کاتن. و ترس شدید او از تئاتر زنده، علیرغم فهرست طولانی آثارش. («هر بار که نمایشنامهای را اجرا میکنم، در شب افتتاحیه، در بال میایستم و عهد پرشور میدهم – و با تمام وجودم، صادقانه میگویم – که هرگز، هرگز، همیشه اجازه دهید دوباره اتفاق بیفتد.”) وقتی نیگی به لباس های تمرینی خود (“یک شلوار تمرینی راحت و مجموعه ای از تی شرت های آبی سرمه ای”) و تمرین روزانه خود برای رقصیدن بعد از رقصیدن توجه کرد، همه چیز تغییر کرد. قهوه صبحش
جکمن گفتگو را با احساسی به پایان رساند که همه حاضران در اتاق می توانستند با آن موافق باشند – به خصوص پس از دیدن اجرای فوق العاده نیگی در زندگي كردن. “شما به طور مشخص، شگفتانگیز نیست، بسیار متواضع هستید، بنابراین فقط به این موضوع پاسخ ندهید… من فقط میخواهم بگویم، به عنوان بازیگری که سالها به شما نگاه میکرده، کار شما بسیار الهامبخش است. این بسیار صادق و صادق است. من فکر می کنم شما یک هنرمند در بالاترین درجه هستید. و اگر میتوانستم یک چیز برای شما آرزو کنم، در مقطعی از زندگیتان: 9 جین و تونیک بخورید و یکی از فیلمهایتان را تماشا کنید. همین.»
در سخنان کوتاه افتتاحیه، هرمانوس، که برای اولین بار اجرا شد زندگي كردن در جشنواره فیلم ساندنس در ژانویه، پیدایش فیلم را به یک شام سرنوشت ساز بین تهیه کننده استفن وولی، ایشی گورو (که دیشب نیز در این مراسم حضور داشت) و نیگی که کمی دیر آمد زیرا «روی مبل در ساعت خوابش برد. خانهاش» (جزئیاتی که بازیگر بعداً تأیید کرد). بومی کیپ تاون افزود: «و سپس آنها به یک آفریقای جنوبی بسیار تصادفی رسیدند، که من بودم، و پرسیدند که آیا میخواهم با آنها فیلم کوروساوا بسازم. و واضح است که نمیتوانم نه بگویم.»