من امسال در 12 قرار اول بوده ام. در اینجا چیزی است که من یاد گرفته ام

من خوش شانس هستم که هیچ تجربه زخمی نداشتم. هیچ کس مرا بلند نکرد یا در موقعیت خطرناکی قرار نداد، و به جز پسری که هوس یک بوسه بی‌موقع داشت و دیگری سیگنال‌ها را اشتباه می‌خواند و دست مرا به سمت فاق او تکان می‌داد، من احساس ناراحتی نکرده‌ام.

شما نمی توانید نحوه حرکت همه چیز را کنترل کنید، و بله، احتمالاً مواقعی وجود خواهد داشت که از نشستن روی میز در مقابل یک غریبه به خصوص نفرت انگیز احساس ناراحتی کنید، اما همچنین می تواند باعث افزایش شبکه شما و به اشتراک گذاشتن مکالمه شود. با کسی که در غیر این صورت ملاقات نمی کردی

پس از هر خداحافظی، نام آنها را در صفحه «12 اولین قرار ملاقات» در دفتر خاطراتم وارد کردم و چند کلمه درباره احساسم که اوضاع پیش رفت، وارد کردم. از این رو، متوجه شدم که اغلب لذت در قرار ملاقات آن چیزی نیست که در مورد طرف مقابل می آموزید، بلکه چیزی است که در مورد خودتان می آموزید.

شایان ذکر است که الگوریتم های برنامه دوستیابی می توانند شما را “یاد بگیرند”. فقط به این دلیل که یک نفر را با یک گربه و یک مدرک از کمبریج دوست داشتید، به این معنی نیست که اینها ویژگی هایی هستند که در یک شریک به دنبال آن هستید. همانطور که پسر عموی من زمانی که من از شخصیت‌هایی که به طور فزاینده‌ای مشکوک به من نشان داده می‌شدند ناله می‌کردم، به شوخی گفت: «تو یک شخصیت عجیب و غریب را دوست داشتی، این هم 300 نفر دیگر». بنابراین، اگر احساس می‌کنید افراد مناسب به شما نشان داده نمی‌شوند، ممکن است ارزش آن را داشته باشد که برنامه را حذف کرده و دوباره شروع کنید.

با این حال، ناامیدی های زیادی وجود داشته است. دوستیابی آنلاین مستمر می تواند شبیه به گیر افتادن در یک بازی واقعی از مارها و نردبان ها باشد که پس از هر حماسه شکست خورده به نقطه اول باز می گردند. چه پس از یک، دو یا 10 قرار ملاقات، هر یک از 12 نامزد امیدوار من در نهایت با دیدن زوج‌هایی که ظاهراً آن را درست کرده‌اند، من را به حالت غمگینی در خانه رها کردند.

اگر امسال یک چیز را از تجربیات دوستیابی ام حذف کنم، امیدوارم این حس را داشته باشم که چه زمانی ضررهایم را کاهش دهم. اگر یک شریک بالقوه من را در مورد جایگاه خود نامطمئن می‌داند، یا تعجب می‌کنم که چرا پروفایل دوست‌یابی خود را بین قرارهایمان تغییر می‌دهند (معروف به همان، آنها هنوز در جستجوی هستند!)، یا در جستجوی کتاب‌های «خودسازی» دهه 1900 نقب می‌زنند. رفتار آنها را درک کنم، به نقل از پرفروش ترین کتاب سال 2004 گرگ بهرنت و لیز توچیلو، امیدوارم بتوانم به سادگی به خودم بگویم او فقط به شما علاقه ای ندارد و دور شو



منبع

من با برخی از شخصیت‌های تکرارشونده نیز آشنا شدم و می‌توانم با قدردانی بگویم که مردان مبتلا به سندرم پیتر پن که از چشم‌انداز بزرگسالی وحشت می‌کنند (معمولاً 35 سال به بالا اما با سبک زندگی مناسب‌تر برای دانشجویان دانشگاه)، و مردانی که به شما پیشنهاد می‌کنند اگر به دنبال چیز جدی هستید، باید از تجربه دوست پسر (بدون برچسب) به هر قیمتی اجتناب شود.