چگونه سرنخ های خود را پیدا کردید؟ می توان گفت که آنها بسیار سرگرم هستند.
ما با بازیگران باورنکردنی آشنا شدیم، اما وقتی ویویان و دیوید وارد شدند، حق با آنها بود. نمی توانم انگشتم را بگذارم که چرا. من بازیگرانی را دوست دارم که لزوماً بازیگر کمدی نیستند. آنها از نظر فنی خوب هستند، و غریزه مناسبی به عنوان بازیگر دارند، اما استخوان های بامزه ای دارند. آنها برای خنده دار بودن بازی نمی کنند، اما خنده دار بودن را می فهمند، و این کلید بود. هر دوی آنها سطل هایی از آن داشتند.
گفتهاید که همیشه اصرار داشتید که اولین فیلم خود را بنویسید – این فیلمنامه چگونه نظر شما را تغییر داد؟
به نظر من واقعا خنده دار بود و فیلمنامه ساده ای بود که برای یک کارگردان بوم بسیار خوبی است. فضای زیادی برای من وجود داشت که بتوانم یک دنیا بسازم و چرخش خود را روی آن اضافه کنم. در اصل در کامدن، که در شمال لندن است، اتفاق میافتد، و من به شدت احساس میکردم که باید در جنوب لندن تنظیم شود، زیرا مکان بسیار نادرستی است. به طور کلی، جنوب لندن و به ویژه پکهام و بریکستون، اغلب به صورت کاملاً شنی و خشن به تصویر کشیده می شود.
ووگ: رای لین را برای کسی که هرگز آنجا نرفته است چگونه توصیف می کنید؟
رین آلن میلر: این یک مکان فوق العاده است که در آن واقعا نمی دانید چه اتفاقی قرار است بیفتد. [Laughs.] این یک خیابان خرید کاملاً ساده است، اما شخصیتهای واقعاً جالبی دارید. بسیار متنوع است و در حال تغییر بسیار است. تازه مثل 10 سال پیش شروع به نجیب شدن کرد. این یکی از آن مکان هایی است که می توانید یک ادویه سفید تخت تهیه کنید، اما می توانید ادویه جامائیکا و یک کیف گوچی تقلبی نیز تهیه کنید. این دیگ داغ باورنکردنی از انواع چیزها است.
علاوه بر صحنه، تفاوتهای اصلی فیلم نهایی با فیلمنامه چه بود؟
این توسط دو نفر نوشته شده بود، بنابراین آنها به برداشت من از شخصیت یاس علاقه داشتند. همچنین باعث میشود همه فلاشبکها کمی سورئالتر به نظر برسند – هرگاه به چیزی که اتفاق افتاده فکر میکنم، آن را به شیوهای کمی تئاتری تصور میکنم. مثل اوه، خیلی خوب گفتم و وقتی گفتم عالی به نظر می رسیدم. این یک چیز انسانی است – وقتی داستانی را تعریف میکنید، آن را به یک چیز بزرگ باورنکردنی تبدیل میکنید، و بنابراین مهم بود که آن فلاشبکها بسیار عالیتر احساس میشدند.