6 استراحتگاه سلامتی مقصد که ارزش سرمایه گذاری را دارند

یکشنبه عصر در لندن است و واتس اپ من پینگ می کند. سپس دوباره پینگ می کند. و دوباره. و دوباره. این بهترین دوستان جدید من است که اخیراً در اولین اقامتگاه Heartcore در سنت تروپ با همدیگر آشنا شده اند و در حال برنامه ریزی برای دیدار مجدد هستند. از سفر برگشتم – چهار روز و شب پیلاتس و یوگا پویا، با پتانک، شیرینی‌ها و پاستی که بیشتر وقت را به خود اختصاص می‌دهند – من از سرزندگی تازه‌ای می‌درخشم. اما در حالی که پیلاتس بدون شک عالی بود، (90 دقیقه در روز به اضافه یک ساعت یوگا)، من حال و هوای آرام، بدنی کشیده، و چهره‌ای گلگون خود را مدیون ارتباطاتی هستم که با انجمن Heartcore برقرار کردم – افرادی که قبلاً هرگز آنها را ندیده بودم. از وکیل شرکتی جوان که اهل اوکراین است تا متخصص پایداری که مصمم به تغییر جهان است، تا بنیان‌گذار زن که به شرکت‌های بزرگ کمک می‌کند تا مسیر خود را به سوی جامعیت معنادار پیدا کنند، این ذهن من است که بیشتر برانگیخته شده است. من صحبت را باز کرده ام، به صحبت های دیگران گوش داده ام، و حتی یک بار هم کلمه “درمانی” ذکر نشده است.

من باید به آنهایی که مدتها پیش همه اینها را فهمیده اند – هموطنان شرکت کننده در اعتکاف – اعتبار بدهم. ارتباط ذهن و بدنی که از عقب نشینی با افراد همفکر دیگر به دست می آورید و عضلات خود را در حالی که از نظر فکری توسط شرکت یکدیگر تحریک می شوید، به جنبشی تبدیل شده است که بیان ایده ها و به اشتراک گذاشتن داستان ها در اولویت قرار گرفته است. از “زیبایی”. و در حالی که سلامتی، به طور کلی، در حال رونق است، با کسب درآمد 4.4 تریلیون دلاری در طول سال 2020، اقتصاد سلامت جهانی، و نرخ رشد سالانه 7.7 درصدی تا سال 2030، به ویژه عقب نشینی ها تصور ما را به خود جلب می کند. .



منبع

نیازی به روانشناسی آماتوری نیست که ترس و نفرت من را به یک فرزند وسطی پنج ساله نسبت دهم، با چندین سال بدبختی که در یک مدرسه شبانه روزی صومعه دخترانه گذرانده ام، (بدیهی است که همیشه برای ورزش های گروهی انتخاب شده است)، اما این نیز از درک این موضوع ناشی می شود که گروه های بزرگ به دلایل متعدد چیزی برای من نیستند، از دوست نداشتن شیوه ای که فقط بلندترین ها شنیده می شود (حتی اگر ایده های آنها بهترین نباشد)، تا دوست نداشتن روشی که من تلاش می کنم تبدیل به آن شوم. بلندترین و خنده دارترین خودم برای رقابت، قبل از اینکه در نهایت به طرز غم انگیزی از خودم بدم بیاید که بلندتر یا خنده دارتر نیستم. ساده ترین کار فقط انجام ندادن آن است. هرچند در این مورد چاره ای نداشتم. عقب‌نشینی با گروهی از افرادی که نمی‌شناختم، به نظر ساده‌ترین راه برای جابجایی وضعیت ورزشی من بود که به دنبال وضعیت شانه یخ زده در آن افتاده بودم. چه چیزی می تواند بهتر از یک غذای سالم، مناظر کوچک جنوب فرانسه و پیلاتس زیاد با یک معلم شگفت انگیز باشد؟

اگر شما این را به عنوان یک عضو کاملاً پرداخت شده می‌خوانید… خوب، صادقانه بگویم، این نوع پاسخ مثبت در واقع بسیار عادی خواهد بود. اما برای من، کسی که در ترس شدید از دعوت شدن به یک شب مرغ زندگی می کند، که بازدید از مهمانان را حداکثر تا سه شب محدود می کند، با تعطیلات ویلا مبارزه می کند، نمی تواند در لابی هتل برای دیگران منتظر بماند بدون اینکه از عدم احترام آنها ناراحت شود. برای وقت شناسی، چه رسد به انجام هر یک از آن فعالیت ها با ورزش پرتاب شده، تا حدودی دگرگون کننده است.