54 فکری که با تماشای دومین فیلم «سکس و شهر» برای اولین بار داشتم

من می خواهم چیزی تکان دهنده را اعتراف کنم: با وجود این واقعیت که من هر قسمت از آن را دیده ام جنسیت و شهرو درست مثل آن– بیشتر از آن چیزی که بتوانم حساب کنم، هرگز فیلم دوم این مجموعه را که در آن دختران به ابوظبی می روند، ندیده ام. امروز تصمیم گرفتم بفهمم چه چیزی را از دست داده بودم (یا در واقع نداشتم!). بیایید شیرجه بزنیم، آیا؟

  1. گونه‌های «امپراتوری استیت آف» به ما یادآوری می‌کند که ما در نیویورک هستیم، و این اواخر دوران است!
  2. گوشی لعنتی رو نگه دار لیزا مینلی در این فیلم است؟
  3. نه SJP در حال پخش نسخه دهه 80 کری، پرم و همه!
  4. سلام، شارلوت! و به مدل موی عجیب و غریب میراندا نگاه کنید!
  5. خوب، من متوجه نشدم که ما داستان های کوچکی برای دختران این فیلم دریافت می کنیم، یعنی ملاقات سم و کری زمانی که سم در CBGB مشغول بارفروشی بود. آیا من واقعاً این فیلم را دوست دارم؟
  6. استنفورد و آنتونی در حال ازدواج هستند، زیرا… وقتی دو پسر همجنسگرا وجود دارند، آنها باید ازدواج کنند، درست است؟
  7. OMG، این بزرگ است! کمی همجنسگرا هراس بودن!
  8. من نمی توانم باور کنم که کری در مراسم عروسی فرضی خود BFF با شل ترین موهای چین خورده ای که تا به حال دیده ام حاضر شده است.
  9. این پسر من هری گلدنبلات است!
  10. “پس به دلیل اینکه همجنسگرا هستید مجاز به خیانت هستید؟” “نه، چون من ایتالیایی هستم!” یک خط ثابت است، باید اعتراف کنم.
  11. آه، اواسط عروسی: زمان بسیار خوبی برای بحث در مورد نهاد ازدواج و پیچیدگی های مختلف آن.
  12. من دوست دارم که حتی در روز عروسی استنفورد، همه چیز در مورد کری است که با نام خانوادگی بیگ (تو ازدواج کرده ای! از آن عبور کن!) و اینکه چطور در کلاهش به نظر می رسد. استنفورد دوستان همجنس گرا بیشتری پیدا کنید!
  13. OMG، واقعاً لیزا است، با نام مستعار لوسیل آسترو. این بودجه بازیگری را خرج کن، فام!
  14. اگر در حال تماشای رقص لیزا با “خانم های مجرد” با گروهی از تقلید کنندگان لیزا نیستید، آیا این حتی یک عروسی در سال 2010 است؟
  15. اوه، میراندا و استیو خوشحال به نظر می رسند. از آن لذت ببرید، بچه ها، زیرا چه دیاز به سراغ شما می آید.
  16. میراندا مشکلات کاری دارد و شارلوت مشکلات کودکی دارد، BTW، اما من به هیچ یک از اینها علاقه خاصی ندارم.
  17. هی، بیگ کشتی گرفت!
  18. خدایا کسانی را که بچه نمی خواهند تنها بگذار! در حال حاضر تعداد زیادی بچه وجود دارد!
  19. آنها واقعا سامانتا را با خط داستانی یائسگی زین کردند، ها؟
  20. مرجع رسوایی دایه جود لاو! همه بنوشید!
  21. خوب، ما به خانه برگشتیم، کری به بیگ گفت: “تو وقتی با من ازدواج کردی می دانستی که من بیشتر کوکو شانل هستم تا کوک اووین.”
  22. اوه، پسر عجیب و غریب میراندا برنده نمایشگاه علمی او یا چیزی شبیه به آن شد و او آنجا نبود که آن را ببیند، زیرا کار.
  23. OMG، بی اف اسمیت سابق سامانتا (کسی که با گفتن نمادین به او، “دوستت دارم، اما بیشتر دوستم دارم”) از او جدا شد) در ابوظبی مشغول تیراندازی است. بوی دستگاه پلات می دهم!
  24. کری ناامید شده است زیرا هدیه سالگرد بیگ به او یک تلویزیون صفحه تخت برای اتاق خواب است که… سرنخ بگیرید، کری! چه چیزی در تاریخ جهان شناخته شده بهتر از تماشای تلویزیون در رختخواب است؟
  25. کری هنوز برای کار آزاد است ووگ، ما یاد می گیریم، بنابراین من مشتاقانه منتظر دیدن او در جلسه مسابقه در هفته آینده هستم.
  26. دختران و همجنس‌بازان در اولین نمایش اسمیت حضور دارند، جایی که مایلی سایرس را دریافت می‌کنیم. و سام امتیازاتی را دریافت می کند که به امارات متحده عربی دعوت می کند که یک بار دیگر نقطه اتکای این تبلیغات یک فیلم است.
  27. پنه لوپه کروز کوتاه!
  28. خدایا، این تلویزیون اتاق خواب خیلی درام است.
  29. سامانتا با شوخی‌های «شیک/شیخ» فراوان وارد می‌شود تا اعلام کند که همه با هواپیمای شخصی تهیه‌کننده‌ای که با او ملاقات کرده به ابوظبی پرواز می‌کنند.
  30. متاسفم، اما آیا این یک سفر مطبوعاتی است؟ آیا کری قصد دارد آن را فاش کند؟ ووگ? سوال ها دارم.
  31. اوف، بیگ از کری می پرسد که آیا باید آپارتمانی تهیه کند که بتواند در آن دراز بکشد و دو روز در هفته تلویزیون تماشا کند. من هنوز فکر می‌کنم او باید راحت باشد، اما به‌طور قابل‌توجهی که دختران به ابوظبی می‌روند، عصبانی است.
  32. کلاهی که کری در هواپیما به سر می‌گذارد به اندازه‌ای بزرگ است که همه آن‌ها را به خاورمیانه پرواز دهد، فقط اگر تعجب کنید.
  33. متاسفم، آیا میله ای در این هواپیما وجود دارد؟
  34. نشانه های موسیقی به تنهایی در این فیلم مرا می کشند.
  35. نه اینکه هورمون ها و کرم های سامانتا در فرودگاه توقیف شوند!
  36. بله، بلا، هتل مجلل، بلا، بلا، لوکس … شما آن را دریافت کنید.
  37. آیا این ساکنان نیویورک به معنای واقعی کلمه قبلاً کسی را در نقاب ندیده اند؟ این جهان وطن پرستان آنقدرها هم جهان وطن نیستند، نه؟
  38. شارلوت از دایه ای که تازه متوجه شد داغ بود ناراحت است زیرا سامانتا به آن اشاره کرد.
  39. «فکر می‌کنم همجنس‌گرای ساقی من» با صدای بلند صحبت می‌شود، واقعاً تمام چیزی است که باید در مورد این فیلم بدانید.
  40. زمان سوق!
  41. آیا در حین اذان مؤذن به نماز، عشق قدیمی خود، آیدن شاو، را حمل نمی کند؟! من برای ناراحتی عاطفی شکایت می کنم.
  42. شتر سواری. شترسواری به معنای واقعی کلمه.
  43. بسیار خوب، کارائوکه اولین کاری است که آنها انجام داده اند و به نظر من سرگرم کننده است. هر چند انتخاب آهنگ وحشتناک.
  44. کتاب جدید کری در مورد ازدواج با بازبینی نه چندان خوبی روبرو شد نیویورکر، که منجر به توافق دختران می شود که فمینیسم هنوز ضروری است. سرد!
  45. آه، چار و میراندا با مامان پراسترس پیوند زیبایی برقرار می کنند.
  46. اوه لعنتی، کری در شام با آیدان است. آیا می دانیم چرا او به طور تصادفی در ابوظبی است؟ فقط در تجارت مبلمان؟
  47. ببخشید اسم پسرهای آیدان “هومر، وایات و تیت” است؟
  48. OMG، آنها بوسیدند!
  49. کری با گریه از طریق تلفن از بیگ عذرخواهی می کند.
  50. سامانتا (البته) به دلیل داشتن رابطه جنسی در ساحل دستگیر شد، اما هنوز هم همه چیز در مورد بوسه کری است.
  51. و دقیقاً مانند آن، سامانتا باید برای هر چیزی که قرار بود مقایسه شود، بپردازد. روده بر شدن از خنده.
  52. دختران از ابوظبی فرار می کنند و سامانتا به دلیل گرگرفتگی لباس خود را از تن در می آورد و تقریباً همه را ناراحت می کند.
  53. سامانتا پرتاب کاندوم به سمت مردان مسلمان مذهبی بهترین کار نیست.
  54. دخترها برمی گردند، کری و بیگ آن را حل می کنند و همه نژادپرستی های معمولی فراموش می شوند. پایان فیلم!



منبع