مگان در مورد انبوهی از عناوین منفی که در دوران بارداری اش در معرض آن قرار گرفته بود، می گوید که فکر می کرد هیچ کس آنها را به اندازه واقعی نمی پذیرد، تا اینکه در جریان گردشی در لیورپول، زنی به او گفت: “کاری که تو با خودت می کنی. پدر درست نیست.» مگان می افزاید: “تمام مرکز من تا هسته اش تکان خورده بود.” هری ادامه میدهد: «دروغها، این چیزی است که وقتی در این خانواده زندگی میکنید به آن عادت میکنید، اما آنها با او چه میکردند و تأثیری که بر او داشت؟ به اندازه کافی بود.»
اینجا، ووگ بزرگترین افشاگریها از قسمتهای پایانی سریالهای مستند نتفلیکس را مرور میکند، هری و مگان.
خانه اول آنها با آنچه مردم تصور می کردند متفاوت بود
در این سریال، دوستان این زوج پیشنهاد میکنند که این زوج پس از تور استرالیا در سال 2018، محبوبیت بیشتری در بین مردم پیدا کردند و این یک مشکل داخلی شد. هری میگوید: «مسئله این است که وقتی کسی که ازدواج کرده است، که باید یک عمل «حمایتکننده» باشد، در حال دزدیدن کانون توجه است، یا این کار را بهتر از فردی که برای انجام آن به دنیا آمده انجام میدهد، این باعث ناراحتی مردم میشود. این تعادل را تغییر میدهد، زیرا شما به این باور رسیدهاید که تنها راهی که خیریههای شما میتوانند موفق شوند و تنها راهی که میتوان شهرت شما را افزایش داد. [be] اگر در صفحه اول آن روزنامه ها باشید، بهبود یافته است.» او اضافه می کند که “پنی” پس از رویدادی که تمام خانواده در آن حضور داشتند، کاهش یافت، اما پس از آن فقط مگان در صفحات اول بود. در آن زمان، مگان گفت: “تقصیر من نیست” و هار اضافه کرد که “مادر من هم همین احساس را داشت.”
مگان در مورد مشکلات سلامت روان خود صحبت می کند
جلد دو از هری و مگان عمیقاً به جزئیات مربوط به جدول زمانی پرنس هری و مگان مارکل می پردازد که به عنوان اعضای ارشد خانواده سلطنتی عقب نشینی می کنند، با دوشس ساسکس که در مورد افکار خودکشی خود صحبت می کند و این احساس اصلی که او «فقط به سوی گرگ ها پرتاب نمی شد، [she] به گرگ ها خورده بود.» از ایجاد اولین خانه خود در کلبه ناتینگهام تا فرآیند “تلخ شیرین” جمع کردن همه چیز و نقل مکان به کالیفرنیا – پس از اینکه برنامه های آنها برای نقل مکان به کانادا و آفریقای جنوبی توسط مطبوعات خنثی شد – این زوج تجربه خود را از احساس آشکار می کنند. مانند “بزغاله قصر” در هنگام تشکیل خانواده و تحمل دل شکستگی یک سقط جنین. او می گوید: «داستان ما، زندگی ما به معنای واقعی کلمه از زیر ما گرفته شد.
هری ادامه می دهد: «آنها می دانستند که چقدر بد است. آنها فکر کردند، چرا او نمی تواند با آن کنار بیاید؟ هیچ کس با سردبیران گفتوگوی خصوصی نخواهد داشت و میگفت: «بس است». پدرم به من گفت: پسر عزیزم، تو نمیتوانی رسانه را به عهده بگیری. من گفتم، “من اساساً مخالفم.” هری سپس اضافه می کند که او 30 سال تجربه در دیدن نحوه عملکرد سیستم داشته است. او به یاد می آورد: «توضیحات مداوم در مورد سایر اعضای خانواده». “نشت می کند، اما داستان هایی نیز وجود دارد. بنابراین، اگر تیم comms بخواهد بتواند یک داستان منفی در مورد اصل خود را حذف کند، آنها معامله می کنند و چیز دیگری در مورد اصل شخص دیگری به شما می دهند. شما همیشه می توانید بگویید: “من در مورد این موضوع نمی دانستم.” اما آیا کاری برای جلوگیری از آن انجام داده اید؟ و پاسخ منفی است. من و ویلیام هر دو دیدیم که چه اتفاقی در دفتر پدرمان افتاد و توافق کردیم که هرگز اجازه ندهیم این اتفاق برای دفتر ما بیفتد. من ترجیح می دهم در مطبوعات نابود شوم تا اینکه با این تجارت تجارت بازی کنم. و اینکه ببینم دفتر برادرم همان کاری را که قول داده بودیم هرگز انجام ندهیم کپی کند، خیلی ناراحت کننده بود.»
هم تولد آرچی و هم تور آفریقای جنوبی نقاط عطف مهمی بودند
مگان سپس در مورد افکار خودکشی صحبت می کند و در یکی از دلخراش ترین لحظات قسمت چهارم، مادرش دوریا راگلند با یادآوری مکالماتی که در آن زمان با دخترش داشت، گریه می کند. او می گوید: «شنیدن این حرف برای مادر آسان نیست. هری در مورد پاسخ او می گوید: “من ویران شده بودم. من می دانستم که او در حال مبارزه است، اما هرگز فکر نمی کردم که به آن مرحله برسد. احساس خشم و شرم کردم. من به خوبی با آن برخورد نکردم. من با آن به عنوان هری نهادی برخورد کردم، برخلاف شوهر هری. من آموزش دیده بودم که بیشتر نگران این باشم که اگر به این رویداد نرفته باشیم، مردم چه فکری می کنند. اکنون که به گذشته نگاه می کنم، از خودم به خاطر آن متنفرم.» مگان میگوید که او میخواست کمک بگیرد، اما “اجازه نداشت” زیرا “آنها نگران بودند که چگونه موسسه را جستجو کند.”
بعد از اولین قسمت از قسمت چهار، که بر عروسی آنها متمرکز است – و شامل عکس هایی از این زوج است که کیک عروسی خود را با شمشیر بریده و اولین رقص خود را با “سرزمین 1000 رقص” انجام می دهند – مگان توضیح می دهد که به کلبه ناتینگهام نقل مکان می کند. کاخ کنزینگتون او می گوید: «کاخ کنزینگتون بسیار شاهانه به نظر می رسد، اما کلبه ناتینگهام کوچک بود. هری میافزاید: «کل چیز کمی کمکم است. سقف واقعا کمه من نمی دانم قبلاً چه کسی آنجا بود. آنها باید خیلی کوتاه بوده باشند.» سپس تصاویر بیشتری از این جفت در حال باغبانی، نقاشی و در آغوش گرفتن سگشان روی مبل می بینیم. (مواظب تختههای یونیون جک هم باشید.) مگان میگوید: «این فصلی از زندگی ما بود که فکر نمیکنم کسی باور کند که در پشت صحنه چگونه بود. سپس هری از آمدن اپرا برای خوردن چای تعریف می کند و می گوید: “هیچ کس این را باور نمی کند!”
تور استرالیا همه چیز را تغییر داد
این زوج در مورد جنون حول و حوش تولد آرچی صحبت میکنند و میخواهند وقتی نوبت به اولین تماس با نوزادشان میرسد، سازش پیدا کنند. از آنجایی که مگان در بیمارستان پورتلند به دنیا آمد و نمیتوان ترتیبی داد که مطبوعات در بیرون جمع شوند، آنها به آنها پیشنهاد دادند که در قلعه ویندزور وقت بیشتری بگذارند. سپس کلیپ های مطبوعاتی نشان داده می شود که از تصمیم به عنوان یک انحراف شدید از هنجار انتقاد می کنند. هری میگوید: «میزان آزاری که ما برای اینکه نمیخواستیم فرزندمان را در یک بشقاب نقرهای سرو کنیم، باور نکردنی بود.»