اینا گارتن، به اعتراف خودش، دیگر تعریف دقیقی از آنچه “شام” در نظر گرفته می شود، ندارد. در طول همهگیری همهگیری شروع شد: او که مثل بقیه ما از آشپزی و تمیز کردن مداوم خسته شده بود، شروع به جذب به سمت غذاهایی کرد که سریعتر درست میشدند، تابههای کمتری مصرف میکرد، یا، خوب، اصلاً پخت و پز کمرنگی انجام میداد. (همانطور که خود گارتن می گوید: «خریداری از فروشگاه خوب است.»)
در تمام این مدت، او سیزدهمین کتاب آشپزی خود را می نوشت. این عادت آشپزی که به تازگی شکل گرفته بود شروع به ورود به آن کرد: گارتن خود را یافت که شامل دستور العمل های یک گلدانی بیشتری است. بازی کردن با ایده وعده های غذایی صبحانه برای ناهار؛ گنجاندن باقی مانده بیشتر؛ و ظروف سبک و با قابلیت چیدمان آسان که در هر زمانی از روز قابل سرو هستند.
نتیجه؟ رفتن به شام، امروز توسط کلارکسون پاتر منتشر شد. سوپ لوبیا سفید توسکانی وجود دارد که میتوان آن را از قبل آماده کرد و هر زمان که شد دوباره گرم کرد، یا مرغ در قابلمه با اورزو (یکی از غذاهای مورد علاقه گارتن) که یک خانواده را در یک غذا تغذیه میکند. در دستور العملهای «دو فر» که خودتان توصیف میکنید، از باقی ماندههای دستور قبلی استفاده میشود: یک کیک پوند وانیلی درست کنید، و چند روز بعد، برشهای باقیمانده را با ریواس توتفرنگی تازه برای صبحانه سرو کنید.
تختههای زیادی نیز وجود دارد: نسخه گارتن از بشقابها، با موادی که عمدتاً پخته نمیشوند. تخته ناهار Ploughman’s شامل ژامبون پخته شده با عسل، تخممرغ، پاته، پنیر چدار و موارد دیگر است، در حالی که روی تختههای آنتی پاستو نحوه اجرای غذاهای کلاسیک ایتالیایی را به شما آموزش میدهد.
پیش از انتشار کتاب، ووگ با نویسنده محبوب، میزبان شبکه غذایی و سرآشپز در مورد دستور العمل های جدید، دستور العمل های قدیمی و که ویروسی جهان وطنی
ووگ: چه چیزی به عنوان یک شام برای شما واجد شرایط است؟
اینا گارتن: من فکر می کنم این چیزی است که می خواهید بارها و بارها درست کنید زیرا آسان است، خوشمزه است و واقعا رضایت بخش است.
شما در مقدمه در مورد چگونگی تأثیر همه گیری این کتاب آشپزی نوشتید. چگونه آن رویداد طرز فکر شما را در مورد آشپزی تغییر داد؟
همه چیز سخت تر بود – مثل اینکه برای همه بود. من هر روز یک دستور غذا برای اینستاگرام درست می کردم، داشتم روی یک کتاب آشپزی کار می کردم، [and] وسط همه چیز، هر روز صبحانه، ناهار و شام درست می کردم. نمیدانستیم که خواربار بیشتری بخریم یا نه. نمی دانستیم می توانیم به رستوران برویم یا سفارش بدهیم. در یک مقطع، من فقط تعطیل شده بودم. از آشپزی کاملا خسته شده بودم. فکر کردم، “خوب، برای انجام این کار واقعاً باید نحوه آشپزی خود را تغییر دهم.”