پادکست جدیدی به زندگی، کار و مرگ نابهنگام هنرمند کوبایی-آمریکایی آنا مندیتا می پردازد.

خوب، من فقط فکر می کنم مندیتا این مجموعه واقعاً خارق العاده را ساخته است که در زمانی ساخته می شد که زبانی که ما اکنون در مورد #MeToo و بومی بودن و استعمار و اکو فمینیسم داریم، وجود نداشت، بنابراین امیدوارم که مردم از آن به عنوان فرصتی برای مشاهده دوباره آن اثر استفاده خواهند کرد. این نوعی پادکست است که امیدواریم مردم را به تفکر گسترده تر در مورد اخلاق فرهنگ ترغیب کند.



منبع این بد به نظر می رسد، اما ما به نوعی به آن پرداختیم که انگار یک پرونده سرد است. مثلا چیزی اونجا بود؟ آیا می توانیم بفهمیم چه اتفاقی افتاده است؟ اما این به سرعت از بین رفت زیرا ماهیت دادگاه این است که قاضی تصمیم می گیرد، نه هیئت منصفه، و اگر در یک محاکمه روی تخته تبرئه شوید، می توانید سوابق را مهر و موم کنید. رابرت کاتز، روزنامه نگاری که در مورد مرگ مندیتا می نوشت، هر روز در دادگاه شرکت می کرد و تقریباً 200 مصاحبه با مردم در یک ضبط صوت قدیمی انجام می داد. آرشیو او در توسکانی است، زیرا او به عنوان یک مهاجر در آنجا در یک کتابخانه کوچک کوچک کار می کرد. در طول همه‌گیری، ما فقط با صبر و حوصله منتظر بودیم تا به کسی اجازه داده شود که وارد شود و بفهمد که چه چیزی روی میز است، علاوه بر این که خودمان با افراد زیادی می‌خوانیم و مصاحبه می‌کنیم.

آیا چیزی در مورد مندیتا یاد گرفتید – یا می خواستید دیگران را ترغیب کنید که یاد بگیرند؟

می‌خواستم کار او را پیش‌زمینه جلوه دهم، به جای اینکه او را به مرگی که خودش انتخاب نکرده تقلیل دهم. می‌دانستم که می‌خواهم با تأکید بر کار او کار سنگینی انجام دهم و سعی کنم چگونه این کار را در قالب صوتی انجام دهم، جایی که نمی‌توانیم به تصاویر نگاه کنیم. فکر می‌کنم سوالی که واقعاً می‌خواهم بپرسم این است که آیا دنیای هنر هنوز آماده یک گفتگوی واقعی و اخلاقی در مورد آنچه ما با هنری ساخته شده توسط افرادی که کارهای وحشتناک انجام داده‌اند، انجام می‌دهیم یا نه؟ فکر نمی‌کنم خودم را به‌عنوان یک حزب بی‌طرف پیشنهاد کنم، اما سعی کردم خودم را به عنوان مانعی در برابر داستان معرفی کنم، و بخشی از آن به معنای سنجیده شدن بود و در عین حال صادقانه در مورد سوء ظن‌های خودم، به اصطلاح.

آیا پادکست دیگری وجود داشت که برای الهام گرفتن به آن نگاه کردید؟

اکنون، تقریباً چهار دهه پس از مرگ مندیتا، یک پادکست شش قسمتی جدید – که از صنایع پوشکین، توسط مورخ هنر هلن مولسورث میزبانی می‌شود، با عنوان «مرگ یک هنرمند» – نه تنها بر شرایط اسرارآمیز مربوط به مرگ مندیتا تمرکز دارد، بلکه در مورد هنری که او خلق کرد و زندگی ای که قبل از خاطره اش زندگی می کرد به طور جدایی ناپذیری با آندره پیوند خورد. به تازگی، ووگ با Molesworth در مورد بررسی محاکمه آندره، الهام گرفتن از سایر پادکست‌های هیجان‌محور، و لنز جدیدی که او امیدوار است شنوندگان از طریق آن به هنر مندیتا نگاه کنند، صحبت کرد. مصاحبه کامل را در زیر بخوانید

روند تحقیقات شما درباره زندگی و مرگ مندیتا چگونه بود؟

¿Dónde está Ana Mendieta? آنا مندیتا کجاست؟» این سؤال و فریاد متحرکی است که فمینیست‌های دنیای هنر را از زمانی که آنا مندیتا، هنرمند متولد هاوانا در سال 1985 از پنجره آپارتمان طبقه 34 خود در روستای گرینویچ به قتل رسید، برانگیخت. مرگ مندیتا، همسایه‌ها شنیدند که او به شدت با شوهرش، کارل آندره، مجسمه‌ساز آمریکایی بحث می‌کند. در یک تماس ضبط شده با 911، می‌توانید بشنوید که آندره اعتراف می‌کند که آنها قبل از اینکه او به قول او «از پنجره بیرون برود» با هم بحث می‌کردند. در سال 1988 از قتل درجه دوم تبرئه شد، اما همچنان شک و ظن در کار او وجود دارد زیرا طرفداران مندیتا خواستار دانستن حقیقت پشت مرگ او هستند.

فکر می کنم چیزی که بیش از هر چیز دیگری مرا راهنمایی کرد پادکستی بود به نام Anything for Selena توسط ماریا گارسیا. گارسیا خودش یک شیکانای جوان اهل تگزاس است که عاشق سلنا بود و آنها واقعاً داستانی را از موقعیت یک طرفدار ارائه کردند. گارسیا هرگز از تصدیق این موضوع و نوشتن از آن موقعیت ابایی نداشت، اما او واقعاً به این موضوع پرداخت که چرا سلنا تا این حد مهم است. واقعاً معتبر، آسیب پذیر و شخصی بود.

امیدوارید مردم چه چیزی را از این پادکست حذف کنند؟