من از اولین جشنواره سلامتی خود جان سالم به در بردم

خواننده، اگر تلاش می‌کردم نمی‌توانستم این قسمت را بسازم: وقتی مربی شکمم را لمس کرد، تمام تنه‌ام بی‌حس شد. وقتی روی تشک دراز کشیدم، مستعد بودم و کاملاً تسلیم هر اتفاقی بودم که در حال رخ دادن بود، انقباضات شدیدتر شد. من احساس آسیب پذیری، خجالت یا خجالتی بودن یا هیچ یک از چیزهایی که فکر می کردم احساس می کردم، نبودم. در عوض، زیباترین و شدیدترین حس رهایی را حس کردم. برای دومین بار در آن آخر هفته، شروع به گریه کردم. نه فقط یک اشک ملایم و منظره مانند زمانی که غروب آفتاب را مشرف می‌کردم و شب قبل از زندگی‌ام احساس خوبی داشتم. ما در حال صحبت از اشک های بزرگ و چاق هستیم. بینی اسنوتی، فصل دوم پایانی آناتومی گری وقتی دنی با گریه می میرد

مربی یک انگشت روی پیشانی ام زد و من می توانستم زمزمه او را بشنوم: “بله، بله، بله.” ظاهراً حالم خوب بود. پس از لحظه ای، این حس کاهش یافت، موسیقی آهسته شد، سپس ساکت شد و من به بدنم بازگشتم.

هوشیاری من به سمت درون چرخید. پی در پی، دیدم که یک سری خاطره در ذهنم می گذرد: مادربزرگم را دیدم که تقریباً یک سال قبل از آلما از دنیا رفت، لباس سفید پوشیده و دستانش را به سمت من دراز کرده بود. سپس لحظه ای را دیدم که اولین دوست پسر جدی ام و من تصمیم به جدایی گرفتیم، همدیگر را در آغوش گرفتیم و در آپارتمانمان در شهر نیویورک گریه کردیم. سپس هر طرد شخصی و حرفه ای، هر انگشت پا، هر بار که به خودم در آینه نگاه کردم و فکر کردم، دیدم:خوب تو کمتر از این نیستی؟» سوپرکات پخش شد و اشک روی صورتم جاری شد.

واضح است که تنها چیزی که لازم است کسی را به یک فستیوال سلامتی سوق دهد، یک تمرین غروب آفتاب خوب و یک تجربه عجیب با کندالینی است. تا پایان آخر هفته، می‌توانستم خود گوئینت پالترو را به دنبال پولش بدم. من در مورد گیاهان آداپتوژن صحبت می‌کردم که گونه‌هایی از قارچ‌ها باعث افزایش طول عمر می‌شوند و اینکه چگونه آفتاب گرفتن از اندام تناسلی من می‌تواند برای هورمون‌هایم معجزه کند.



منبع

و بعد، عجیب‌ترین حس را داشتم – یک تند شدن خفیف در مغزم، شبیه آن تکان‌های ملایم زمانی که می‌خواهی بخوابی. انقباض به ساختن، و ساختن، و ساختن ادامه داد، انگار که احساس می کرد، و سعی می کرد از من بیرون بیاید. با چشمان بسته، صدای مربی را شنیدم که به سمت من رفت و بعد احساس کردم که او به آرامی دستش را روی شکمم فشار می دهد.