جامعه ایدهای بود که آنها در کتاب نگاه دور خود حلقه زدند، جایی که گروهی از پسران و دختران در یک سفر جادهای برای رسیدن به مقصدی نامشخص، در زمانی نامشخص بین شب و روز عکس گرفتند. قیافههای آنها بر روی روان بود، با مردانی که شمارههای پولکدار و دخترانهای پوشیده بودند که در لباسهای شلوار مردانه بسیار شیک پوشیده بودند. با این حال، طراحان به دنبال هیچ بیانیه سیاسی یا مانیفست آشکاری در مورد پویایی اجتماعی امروز نبودند. آنها در این که برداشت خود از فصل را ارگانیک می خواندند، مصمم بودند: “ما مردانی را داشتیم که از روز اول محموله ها و بمب افکن های بزرگ ما را می خریدند.” “بنابراین به نظر می رسید که بپذیریم، زیرا این چیزی واقعی است که بدون برنامه ریزی چنین استراتژی فروش اتفاق افتاده است. این نه یک انتخاب ایدئولوژیک است و نه یک انتخاب آرمانی. همین طور است.»
ظاهر مهمانی بدون لباس اما با لباسی که طراحان به آن علاقه دارند (لباس های کوتاه با پرها، تونیک های کوچک دهه 60 با حلقه های فلزی سوراخ شده، اعداد نازک بدن که به طور نامتقارن بریده شده اند) با پیشنهادات روزمره که به سمت غول آسا – XXXL می روند، متعادل می شود. کاپشنها و دوچرخهسوارها در چرم کراکله احساس فرسودگی داشتند. حتی وجود تیشرتهای پنبهای سفید با شانههای بالشتکشده بسیار قوی بود. آنها گفتند: “POV ما قوی است، ما دوست داریم دخترانمان نه تنها زیر توپ دیسکو، بلکه در زندگی روزمره خود تاثیر بگذارند.” «زن آتیکو میخواهد دیده شود. او مطمئناً خود محور است.» در غیر این صورت بیان کردن مشکل است.