البته این فیلم در مورد مد است، اما در مورد خیلی بیشتر از اینها نیز هست – فقط به این فکر کنید که یک نفر در طول یک دهه چقدر تغییر کرده و رشد می کند. در ابتدا، هاردی در اتاق خواب یا آپارتمانی که با هم اتاقی هایش به اشتراک می گذارد، ژست می گیرد. او رفتار خجالتی دارد. او به خاطر میآورد: «میتوان شنید که هم اتاقیهایم مرا مسخره میکنند، آنها دقیقاً میگفتند «تو برای انجام این کار دیوانهای». من آن را برای مدت طولانی مخفی نگه داشتم. من به مدرسه فیلم رفتم و به آنها نگفتم که دارم این کار را می کنم.» با پیشرفت فیلم، هاردی با روشی که احساساتش را آشکار می کند، اعتماد به نفس تر، بازیگوش تر و صادق تر می شود. ما او را در حال کشف هویت خود به عنوان یک فرد عجیب و غریب از طریق لباس هایی که می پوشد مشاهده می کنیم. اولین باری که او را در فیلم می بینیم او یک تی شرت زرد رنگ به تن دارد که با حروف بلوک مشکی روی آن نوشته شده بود: «درون این پیراهن بدن یک زن لزبین است».
این انگیزه من در ابتدا بود، گرفتن عکس [that exploration] چون من بود انجام این کار،” او توضیح می دهد. «من ناامید از دانستن در مورد همجنسگرایان بزرگ شدم و به کتابخانه عمومی میرفتم و هر کتابی که میتوانستم پیدا میکردم، هر عکسی را که پیدا میکردم نگاه میکردم. و سپس در کالج، به بایگانی تاریخ لزبین در بروکلین رفتم. خود را موظف می دانستم که از نحوه لباس پوشیدنم و این لحظه یادداشت کنم، زیرا از افرادی که قبل از من آمده بودند خیلی بد می خواستم.
گذشته از دیدن این که هنرمند به درون خود می آید و در پوستش راحت تر می شود، موفقیت او را به عنوان یک هنرمند نیز مشاهده می کنیم. او شروع به تصویربرداری در یک اتاق خواب کوچک می کند، اما در پایان، او در استودیوی خود در حال عکاسی است و تصاویری از کارهای بزرگ خود را پشت سر دارد. هاردی میگوید: تماشای آن برای اولین بار واقعاً احساسی و از نظر روانی دشوار بود. “مشاهده بزرگ شدن خود، به نوعی دیوانه کننده است، بنابراین مدتی طول کشید تا به برش نهایی برسم، و می خواستم در زمان ضبط به اهدافم وفادار بمانم. اما، می دانید، همچنان آن را جالب نگه دارید و تماشاگر را کاملاً شکنجه نکنید.» او می خندد.