ملاقات زیبای دیزی هاپن و وینسنت گیلبرت شبیه فیلمنامه یک فیلم ریچارد کورتیس است. قهرمان بریتانیایی تازه مجرد ما، که شرکت روابط عمومی مد خودش را اداره میکند، به تازگی به آپارتمانی مشرف به هایبری فیلدز در شمال لندن نقل مکان کرده است. با ناامیدی از اینکه رویای «کوکتل و دوستیابی» الهام گرفته از کری بردشاو در حال توقف است، و مصمم است که اجازه ندهد کووید او را ناامید کند، تصمیم می گیرد هر روز صبح قبل از کار چند دور از پارک بدود. در همین حال، قهرمان ما وینسنت گیلبرت یک فرانسوی 6’4 اینچی و متخصص امنیت سایبری است که مدارهای سحرگاهی روزانه همان پارک را تکمیل می کند.
هر روز صبح ساعت 7.15 صبح از کنار هم می دوند. پس از چند هفته، وینسنت در حالی که دیزی می دود، لبخندی به او ارائه می دهد. او فکر می کند که او ناز است، اگر کمی عجیب باشد. او به یاد میآورد: «من فکر میکردم که او فقط دوستانه رفتار میکند، یا همجنسگرا است، یا بدون حلقه ازدواج ازدواج کرده است. یک روز صبح در آگوست 2020، وینسنت دیزی را متوقف میکند، خود را معرفی میکند و به او اطلاع میدهد که مربیهای اشتباهی به تن دارد. (آنها کفشهای کتانی بیاجرای نیوبالنس بودند، اما پس از آن دیزی راحتتر از ماراتنها، درها را در نمایشگاههای مد برای مشتریانی از جمله سیمون روچا، مولی گدارد، و رجینا پیو میدوید.)
آنها چت می کنند، و در نهایت به یک قرار قهوه می روند، زیرا هر چیزی جذاب تر به دلیل قوانین فاصله گذاری اجتماعی در بریتانیا ممنوع است. «دورهای بود که حتی نمیتوانستید خانوادهتان را در آغوش بگیرید، بنابراین ایده حتی نشستن روی یک نیمکت پارک، خیلی به نظر میرسید. غرور و تعصبدیزی به یاد می آورد. عنصر قدیمی دیگر؟ وینسنت که یک متخصص امنیت سایبری بود، ردپای دیجیتالی نداشت. دیزی می گوید: «هیچ راهی برای تعقیب دیجیتالی او وجود نداشت، حتی یک حساب رسانه اجتماعی. من هیچ چیز در مورد او نمی دانستم تا زمانی که ملاقات حضوری را شروع کردیم و بعداً شماره ها را رد و بدل کردیم.
آنها چندین ماه با هم قرار گذاشتند، تا اینکه در آخر هفته عید پاک، در حالی که این جفت با دوستان خود در باث از اوقات فراغت خود لذت می بردند، پیشنهاد شد. دیزی میگوید: «در بین نالههایم درباره اینکه نمیخواهم از تپه بالا بروم، یک بستنی مگنوم میخوردم، سپس به پایین نگاه کردم و او روی یک زانو بود و فرانسوی صحبت میکرد. “این یک سورپرایز بزرگ بود.” گیلبرت قبل از پیشنهاد با خواهر هاپن، میمی، مدیر جواهرات و ساعت در بازار خیابان دوور، مشورت کرده بود و به دیزی 18 هدیه داد.هفتمانگشتر ویلیام ولستد با الماس با تراش گل رز قرن. دیزی می گوید: “من همیشه فکر می کردم جواهرات ویلیام بی عیب و نقص است.” خیره کننده بود. و من واقعاً، واقعاً، واقعاً خوشحال شدم.»