تغذیه با شیر مادر اساساً غیرممکن است – چرا بیشتر از این حرف نمی زنیم؟

بنابراین من کاری را که همیشه انجام می دهم برای پردازش تروما انجام دادم. نوشتم. من یک معمای قتل را در پس زمینه ترس از مادر شدن جدید قرار دادم، چیزی که در نهایت اذعان می کنیم یک نمایش ترسناک است و بیشتر در فیلم و تلویزیون منعکس می شود. کتاب همان چیزی بود که تمام تلاش ها و افکار خلاقانه من را برای یک سال و نیم به خود مشغول کرد.

اما انجام این کار بدون از دست دادن خود دشوار است. و ما باید اجازه داشته باشیم که آن طرف آن را نیز به اشتراک بگذاریم.

لیا کونن مادر یک دختر سه ساله است که هنوز مثل همیشه گرسنه است. تریلر آینده او، شما باید به من می گفت، تا حدی بر اساس تجربیات خودش در مورد شیردهی و افسردگی پس از زایمان است و در 3 ژانویه منتشر می شود.





منبع چند هفته پیش، برخی از نقدهای اولیه برای کتاب شروع به نفوذ کردند – در میان ترکیب های معمول، چیز جدیدی پیدا کردم: چندین منتقد این سوال را مطرح کردند که چرا کتاب باید اینقدر شیردهی را به تصویر بکشد، آیا این حتی برای زنی که تنها مانده است واقع بینانه است. برای یک نوزاد شش هفته ای در توییتر صدا کردم، و پاسخ شگفت انگیز بود. زنان و والدین حامله به طور مداوم داستان مشابهی داشتند – شیردهی همه کاره بود. تجربه من دور از ذهن نبود. برای مردم سراسر جهان اتفاق می افتاد. پس چرا ما هرگز این را نمی بینیم؟ چرا ما در مورد هزینه واقعی چیزی که می تواند بسیار زیبا اما در عین حال وحشتناک باشد صحبت نمی کنیم؟

در نهایت، همانطور که مردم گفته بودند، پرستاری شبانه روزی کند شد. ما یک بطری شیر خشک را اینجا و آنجا اضافه کردیم (توصیه پزشک اطفال فوق بعد از اینکه من در مطب اشک ریختم). من برنامه خوبی برای پمپاژ کردن داشتم، و شوهرم تمام غذاهای صبح زود را به عهده گرفت و به من اجازه داد تا ساعت ده یا یازده صبح بخوابم. حدود سه ماهگی، من و دخترم به جادوی حالت دراز کشیدن به پهلو پی بردیم. به‌عنوان رمان‌نویسی که فصل‌های زیادی را روی لپ‌تاپم در رختخواب نوشته‌ام، همیشه از طرفداران آسان‌تر کردن کار سخت با انجام آن دراز کشیدن بوده‌ام. کار پرستاری تبدیل به پیوند و در آغوش گرفتن و در واقع چیزی بسیار زیبا شد، همه چیزهایی که به من قول داده بودند اما خیلی طول کشید.

و بعد اتفاق دیگری افتاد – متوجه شدم که نمی‌توانم درباره تجربه‌ام صحبت نکنم. تلفاتی که بر بدن و ذهنم وارد کرده بود. این انتظار که مادران همه این کارها را با پوزخند و درخشش انجام دهند. بر رسانه های اجتماعی، برخی از مشکلاتم را به اشتراک گذاشتم، و به زودی پیامک ها و صندوق ورودی من پر از پیام های افرادی شد که حتی آنقدرها هم نمی شناختم – همسران دوستان دانشگاهی، همکاران سابق، افرادی که با آنها بزرگ شده بودم – همه اینها برای گفتن هستند. که آنها نیز از این طریق گذشتند، اما از ترس اینکه شبیه مادر بدی به نظر برسند، می‌ترسیدند که چقدر سخت بوده است.

زیرا اگر این کار را می‌کردیم، باید واقعاً با آنچه می‌خواهیم حساب کنیم، با دنیایی که برای والدین جدید ساخته‌ایم. کمبود فرمول ساعات کاری طولانی با حمایت های اندک برای کارمندان. اصرار توهین به جراحت بر «رایگان» خواندن شیردهی. ما حاضر نیستیم بپذیریم که چقدر مادرانمان را ناامید کرده ایم. و بنابراین، پیوندی جادویی و شگفت‌انگیز بین مادر و فرزند باقی می‌ماند، چیزی که هر چهار ساعت یک بار طبق برنامه اتفاق می‌افتد و همانطور که یکی از کاربران توییتر به طعنه گفت، به سادگی پر کردن مخزن بنزین است.

شیردهی می تواند زیبا باشد، واقعاً می تواند. 19 ماه با دخترم این کار را انجام دادم و حتی گاهی دلم برایش تنگ می شود.