بن پلات با تولید به موقع «رژه» به صحنه نیویورک بازگشت

بله، قطعا. منظورم این است که فکر می‌کنم در داستان این نمایش و پرونده، و او که یهودی است، اول از همه به عنوان قربانی معرفی شده است و اساساً به این ترتیب به تاریخ اختصاص داده شده است. و البته او هم همینطور است، اما چیزی که من در مورد بازی او واقعاً جالب و متقاعدکننده می‌دانم، هم از نظر شخصیتی که واقعاً بود و هم از نظر نمایش، این است که او لزوماً همیشه این آدم خونگرم، آسان و بداخلاق نبود. او می‌توانست خیلی سخت باشد و سرد باشد و در برقراری ارتباط و ابراز وجود مشکل داشته باشد. و بنابراین، ازدواج با آن با برخی از نامه هایی که بین او و لوسیل وجود دارد، و اینکه آنها چقدر دوست داشتنی هستند و چقدر دلسوزی و انسانیت عادلانه در آن ازدواج وجود داشت، فکر می کنم واقعاً فوق العاده بود، بازی کردن در نقش این بسیار انسانی نمایشی در میان این ایده های بزرگ مانند یهودی ستیزی و نفرت و میهن پرستی.

فکر می کنم قطعا بخش بزرگی از من وجود دارد که احساس می کند به نوعی دارم به خانه باز می گردم – می دانید، من 20 سال اول زندگی ام را تقریباً به طور انحصاری صرف این کار کردم، بنابراین مطمئناً اینجا جایی است که احساس راحتی می کنم، و بازگشت به چیزی که دوستش دارم عمیق ترین احساس آرامش بخش است. اما این اولین باری است که بعد از همه‌گیری، تئاتر می‌کنم. و از نظر نحوه برخورد و مراقبت از هنرمندان، چیزهای زیادی از نظر فرهنگی تغییر کرده است. به عنوان مثال، توجه زیادی به سلامت روان و رفاه ما صورت گرفته است و هشدارهای زیادی در مورد هر زمان که قرار است روی تصاویر گرافیکی یا موضوعات دشوار یا هر چیز دیگری کار کنیم، بحث کنیم، یا مشاهده کنیم، حتی زمانی که یک تکیه گاه است. وارد فضا می شود، مانند طناب موجود در این قطعه یا یک ماسک یهودی ستیز یا فقط چیزی که معده آن دشوار است – با دقت و حساسیت زیادی درمان می شود. و گفتگوهای باز زیادی وجود دارد، و این تا حدی به این دلیل است که مرکز شهر فوق العاده است، و به طور خاص مایکل و تیمش فوق العاده هستند. اما همچنین فکر می‌کنم اکنون این فرهنگ وجود دارد که بیشتر به پایداری ما به عنوان افراد حاضر در تئاتر و توانایی ما برای رفتن به این مکان‌های تاریک و انجام این کارها با هم و گفتن داستان‌هایی که گفتن آنها دشوار است اهمیت می‌دهد – هم برای افرادی که نقش قربانیان را بازی می‌کنند و هم برای مردم. مظلوم بودن و کسانی که مجبورند نقش افرادی را بازی کنند که تعصبات زیادی دارند و نفرت زیادی از خود نشان می دهند. بنابراین دیدن این که چگونه همه چیز به این شکل معنادار تغییر کرده است بسیار زیبا است.



منبع

برای من، کلید واقعاً در عکسی از او بود که دیدم. تصاویر بسیار محبوب زیادی وجود دارد زیرا تعداد بسیار کمی از آنها وجود دارد. اما عکسی بود که من قبلاً ندیده بودم، که او در دادگاه در میان این همه مردمی بود که علیه او شهادت می‌دادند، و به نظر می‌رسید که او به عنوان این بزرگسال در حال ژست گرفتن است، انگار واقعاً دارد سخت کار می‌کند تا بی‌تأثیر به نظر برسد. . شانه‌هایش واقعاً بالا گرفته شده‌اند، و دست‌هایش را روی هم گذاشته‌اند، اما در عین حال، در چشمانش کاملاً از هم جدا می‌شوند. او به اندازه لوسیل جوان نیست – او 29 سال داشت – اما برای من واقعاً آنچه را که در آن زمان احساس می کرد باید به عنوان شخصیت خود نشان دهد و اینکه چقدر قوی و بالغ و در کنار هم می خواست به نظر برسد، در نظر گرفت. ، و چقدر ممکن است در داخل اتفاق افتاده باشد.

این کمک می کند! می توانید کمی در مورد اینکه لئو فرانک برای شما کیست و اینکه آیا قدردانی یا درک شما از او از زمانی که برای اولین بار با شخصیت و نمایش آشنا شدید تغییر کرده است، به من بگویید؟

چند سالی است که شما یک تولید صحنه بزرگ را انجام داده اید. حضور دوباره در آن فضا به عنوان یک مجری چه حسی داشته است؟