“امیدوارم چهره جدیدی از سرطان را به مردم نشان دهم”: چگونه این کهنه کار صنعت پول برای درمان جمع آوری می کند

حالا باید مراقب داشته باشم. آهسته راه می روم. من می توانم به باشگاه بروم، اما باید یک نفر همراهم باشد. اگر با کسی نباشم بیرون نمی روم. من از عدم مصرف دارو به همه این قرص ها رسیده ام. من یک سال در ماه یکبار شیمی درمانی می کنم. دو انفوزیون هر سه هفته. هفته ای یکبار برای بررسی سطح خونم برای آزمایشگاه می روم. من ماهی یک بار اسکن ام آر آی انجام می دهم. من فقط یکی داشتم [a couple of Mondays ago]و نتایج واقعا خوب و پایدار بود. جاستین یک تقویم کاغذی قدیمی دارد که هر قرار ملاقات با پزشک را دارد، هر روزی که باید داروهای خاص و متفاوتی مصرف کنم، هر برنامه ای که با دوستانم دارم، زیرا مکاتبه به تنهایی چالش برانگیز است.



منبع

پدرم کاتولیک رومی بود، مادرم کاتولیک رومی بود، این موضوع به تربیت مذهبی من مربوط نمی شد – بلکه همه چیز مربوط به ایمان من به خدا بود. در آن لحظه، وقتی دکتر اورژانس این خبر را به من گفت، واقعاً واقعی شد. و من از اعتقادم به خدا به عنوان راهی برای درک همه اینها استفاده کردم. یعنی سرطان دارم من الان با تو فرق دارم و فقط از 31 بهمن که خبر را به من دادند متفاوت شدم. تا آن زمان، من آزادانه زندگی می‌کردم و همه چیز خوب بود.

من درست قبل از همه گیری همه گیر، باربری را ترک کردم. ما به ایست همپتون رفتیم تا آنجا بمانیم و همه چیز را بفهمیم. گفتیم، «ببینیم چه می‌شود» و بعد این اتفاق افتاد. نمی دانستم چه انتظاری داشته باشم. نکردم و هنوز هم ندارم. من از اول نمی خواستم چیزی در گوگل سرچ کنم. من هرگز نخواستم آمار را بدانم. من با پزشکانم در مورد آن صحبت کرده ام، و به نوعی به آن برخورد می کنیم. اما هیچ وقت ناراحت نشدم. من هرگز عصبانی و عصبانی نبودم. من فقط می خواستم، باشه، ما از این مشکل عبور خواهیم کرد. من همیشه اون آدم بودم خواست خدا، نه من، انجام شود. من به معنای واقعی کلمه این را گفتم، در لحظه ای که دکتر در اورژانس این خبر را به من گفت و او شوکه شد. او می گفت: “مطمئنی داری آنچه را که می خواهی بگویی؟” و من گفتم، بله، من هیچ راه دیگری برای مقابله با این موضوع نمی‌فهمم، جز اینکه اجازه دهید از آن عبور کنیم، و بیایید بفهمیم چه چیزی اشتباه است، و بیایید، می‌دانی، بهترین استفاده را از آن ببریم. و بهترین استفاده از آن فقط صحبت با پزشکان و فهمیدن اینکه چه کاری باید انجام شود و سریع انجام شود، بود.