اجرای مستند: کولیر شور داستان و رپورتاژ را در هم می آمیزد تا تاریخ را بازسازی کند

در پایان کتاب جمله ای وجود دارد که می گویید برهنه ها در کتاب جای متزلزلی را اشغال می کنند. شما می نویسید که “در تجزیه و تحلیل روشی که جنسیت خودم در طول تاریخ عکاسی توصیف شده است، ناراحت کننده و در عین حال ضروری هستند.” این چه ارتباطی با تمرین شما دارد؟

یونیفرم ها چگونه نشان دهنده علاقه شما به خلق روایت های تخیلی هستند که به مفاهیم تاریخی، سیاسی و فرهنگی یک پدیده می پردازند؟

من فکر می کنم هیچ لباس نظامی قابل تشخیص تر از لباس نازی نیست و این موفقیت رژیم هیتلر بود. قانون او ساختن لباسی برای قرار دادن مردم بود که هم الهام بخش بود، هم متحد می شد و هم آنها را تحت تأثیر قرار می داد. این اولین چیزی بود که می توانستم برای ساختن عکسی که زمان را تغییر می داد و همه چیز را گیج می کرد استفاده کنم. تصاویر اساساً قهرمانانه نیستند و گناهی هم ندارند. آنها به نوعی سرراست هستند، زیرا آنها پرتره ای از شخص هستند، و آنها پرتره ای از یک روح هستند که روی هم قرار گرفته اند. پسری هست که لباس گارد شخصی هیتلر را بر تن دارد و او نیز لباس نظامی خود را به تن دارد. در آن زمان او در حال انجام خدمت سربازی بود و با هر دو لباس همان پسر است، اما در یکی از لباس ها واقعاً سرباز نیست، جز اینکه در ارتش است. در تصویر دیگر، او یک سراب است. انگار می داند که واقعی نیست و در یک داستان تخیلی است. من فکر می کنم که من همیشه به دنبال لباس بوده ام تا کمی بیشتر از یک داستان بگویم، و آنچه فکر می کنم واقعاً در مرداداین است که در طول تاریخ مردان یونیفرم هایی شبیه لباس داشتند و زنان در اکثر موارد چنین لباس هایی نداشتند. زنان فقط سابقه یکسانی در شناسایی با لباسی که می پوشند ندارند. من در مورد نحوه ورود زنان بسیار متفکر بودم مرداد به تصویر کشیده شدند. این خیلی به برهنگی آنها مربوط نمی شود، بلکه به کمبود لباس یا نما مربوط می شود.

من در دهه 80 در مدرسه هنر در نیویورک تحصیل کردم و از طریق مطالعات پسا فمینیستی به مفاهیم مربوط به تصاحب در عکاسی، نگاه مردانه و عکاسان مد زنان و کارهایشان نگاه کردیم. حتی زمان زیادی طول کشید تا حتی به عکاسی از زنان نزدیک شوم، زیرا احساس می‌کردم آن‌ها در عکاسی و فیلم به‌طور غیرواقعی به تصویر کشیده شده‌اند، و با اضافه کردن تصویر دیگری احساس می‌کردم که فشاری برای زنان ایجاد می‌کند تا از طریق زیبایی تلاش کنند و قدرت را به دست بگیرند. و این فقط بخشی از زندگی من نبود. به عنوان یک زن عجیب و غریب، احساس می کردم که تمام کارهایم را می سازم و در مورد همه مسائلم از طریق بدن مردان صحبت می کنم. یک جور رابطه سادومازوخیستی با آن داشتم. من پسرها را دوست داشتم، اما احساس می‌کردم که با قرار دادن آنها در معرض عکاسی، آنها را تنبیه خواهم کرد. واقعاً مهم بود که از طریق دوربین به بدنی که شبیه بدن خودم بود نگاه کنم و سعی کنم عکس هایی بسازم که هم حس عشق و علاقه من به زنان و هم احترام به زنان را در شناسایی بدن زنانه بیان کند. من همچنین از خودم پرسیدم “چگونه از مشکلات نمایندگی اجتناب کنم؟” و در نهایت، شما نمی توانید. نمایندگی مشکلی است که قابل حل نیست، زیرا همه منحصر به فرد هستند، اما ما در دسته بندی قرار می گیریم. و به این ترتیب، هنگامی که ما تصویر یک شخص را نشان می دهیم، آنها نماینده بسیاری از افراد می شوند. تنها چیزی که در این امر کمک می کند سریال بودن است: با کار کردن با یک نفر بارها و بارها، بنابراین آنها بسیار خاص می شوند.



منبع