آیا واقعاً ممکن است کسی را عاشق خود کنید؟

عشق اکنون آنقدر بی ثبات است، مخاطرات آنقدر زیاد است، حاشیه خطا آنقدر زیاد است، منطقی است که ما دوست داریم فکر کنیم که کارها اجتناب ناپذیر هستند یا خیر. ما از چیزهایی که ممکن است از دست بدهیم، چیزی که ممکن است از بین انگشتانمان بگذرد می ترسیم.

من بیشتر به این احساس گرایش دارم. این ایده که چیزی بزرگتر از من در حال ترسیم زندگی من است. من متوجه می شوم که به نظر می رسد همیشه ساعت را در 11:11 صبح هر روز چک می کنم و وقتی این کار را انجام می دهم شروع به آرزو کردن برای پسر بلند می کنم. من سعی می‌کنم تجلی‌سازی را با هم‌خانه‌ام لوتی تمرین کنم. روی مبل صورتی اتاق نشیمن با هم در آغوش می‌شویم، هر دوی ما هودهای خاکستری بسیار قابل اشتعال پوشیده بودیم که مادرش برای کمک به ما فرستاد که هنوز گرمایش را نپوشانیم. چشمانمان را می بندیم و او تکرار می کند: “تو همیشه در ذهن او خواهی بود، او نمی تواند از فکر کردن به تو دست بردارد، او با خاطرات تو تسخیر خواهد شد.”

اما من شروع به فکر می کنم که سرنوشت کمتر، و بیشتر نوع فردی که هستید تضمین می کند که اتفاقات خوبی برای شما بیفتد. چرا باید جهان هستی به ما کمک کند راه خود را پیدا کنیم؟ چرا خودمان نیستیم چرا نمی توانیم ببینیم که انتخاب درستی کردیم، حرف های درستی زدیم، سخت کار کردیم؟ وقتی Tall Guy دوباره در تماس است، چرا باید تصادفی باشد؟ و چرا نمی تواند به این دلیل باشد که من در یک ایستگاه اتوبوس زیر یک چراغ زرد خیابان در اینستاگرام بسیار عالی به نظر می رسیدم؟

در نهایت شک و تردیدهایی به وجود می آید.

وقتی به زندگی خود نگاه می کنید، فکر می کنید که کسی شما را در مسیر درست راهنمایی می کند، آسان است. مثلاً اگر سابقم از من جدا نمی شد، پس من مقاله ای در مورد او نمی نوشتم که ویروسی شود، یک نماینده یا یک ووگ ستون، یا کتابی نوشت، از آنجا نقل مکان کرد، و از طریق هم خانه جدیدم هیلی، با دخترانی آشنا شد که به معنای واقعی کلمه، همقطاران من هستند.

در حقیقت، شاید مردان به زندگی ما وارد و خارج شوند نه به این دلیل که قرار است راه خود را به سمت ما بیابند، بلکه به این دلیل که با توجه خود سازگار نیستند و نمی دانند چه می خواهند. در واقع، نمی‌دانم که آیا Tall Guy اکنون بیشتر به من بازمی‌گردد، زیرا – در حالی که تلاش می‌کردم همه چیز را به کیهان بسپارم – ناخواسته خودم را بسیار بی‌تفاوت‌تر و آرام‌تر نشان دادم. چیزی که او می تواند از حضور من در رسانه های اجتماعی احساس کند. شاید من هنوز در حال بازی هستم – اما حداقل این بازی بهتر از بازی قبلی است.



منبع