آیا جنگ سرد پنهانی بین متاهل ها و مجردها وجود دارد؟

و من می‌توانستم این زباله‌ها را در چشمان بسیاری از مردمی که در ماه‌های بعد ملاقات کردم، ببینم که مرا بالا و پایین نگاه کردند و با چهره‌ی کسی که تازه از لیمو لقمه‌ای گرفته بود، بگویند:تبریک می گویم.“”روی چی؟” من می خواهم بگویم.

همانطور که می گویم هر هفته اینجا در ووگ: البته از زمان پخش برنامه همه چیز تغییر کرده است. از آنجا که، و احتمالا تا حدی به دلیل، جنسیت و شهر، این ایده که ازدواج تنها گزینه برای زنان است به شدت به چالش کشیده شده است. اکنون مردم همان سؤالاتی را از من داشتند که من برای تالیا داشتم: آیا سیاست خود را رها کرده ای؟ آیا ازدواج با همه آنچه می دانیم، کمی تحقیرآمیز نیست؟ در واقع، و شاید به درستی، قضاوتی برای متاهل ها وجود دارد که شاید قبلاً فقط در مورد مجردها مطرح می شد.



منبع

من امسال ازدواج کردم کاملاً غیرمعمول بود، و ما احتمالاً خیلی جوان بودیم: در 30 سالگی، با چشمانی پر از اشک، با صدای “Acappella” کلیس از راهرو راه افتادیم و همه دوستان عجیب و غریب ما، خانواده ما، ما را با آن دوش دادند. عشق و عاشقانه این کلیشه بودن، بهترین روز زندگی من بود، و من واقعاً متنفرم. سطل زباله، می دانم.

یک سال قبل، دوست من تالیا، جوانترین گروه چپگرایان مترقی هزاره (شرور) ما بود که ازدواج کرد. و به یاد دارم که او گفت که ازدواج، حداقل در میان زنان و همجنس‌گرایان خوش‌خوان، اکنون به عنوان یک کلاه قدیمی و غیرپیش‌گیر تلقی می‌شود. ما دهه 20 سالگی خود را با نکوهش پدرسالاری، پوشیدن لباس های دراگ و رقصیدن تمام شب در ریوهای عجیب و غریب گذرانده بودیم، و حالا در راهرو قدم می زدیم، کیک را برش می زدیم، در حالی که دوستانمان کوفته پرتاب می کردند گریه می کردیم. قبل از اینکه تصمیم بگیرم ازدواج کنم، به این فکر می کردم که آیا تالیا سیاست و وعده های ما را رها کرده و به بخش تاریکی پیوسته است: تجارت مقاومت اجتماعی برای فمینیسمی که خودت ماجراجویی را انتخاب کن.

اگرچه خطوط گسل تغییر کرده است، اما خصومت غوطه ور بین افراد مجرد و کسانی که به طور دائم با هم جفت شده اند چیز جدیدی نیست. که در جنسیت و شهر فصل اول، قسمت سوم، کری می رود تا با پاتینس و پیتر، دوستان متاهلش، در همپتون ها وقت بگذارد. پس از یک شب معامله با داستان‌های جنسی مجرد خود برای دوری از منهتن، صبح روز بعد به طور تصادفی به پیتر می‌رود و قبل از اینکه به سرعت از مهمانخانه بیرون رانده شود، نگاهی اجمالی به دیک او می‌اندازد. سامانتا (عاشقانه) می‌گوید: «زنان متاهل تهدید می‌شوند، زیرا ما می‌توانیم در هر زمان، هر مکان و با هر کسی رابطه جنسی داشته باشیم. و زنان با هم پرونده ای را برای جنگ سرد بین متاهل ها و مجردها تنظیم کردند، جنگی که در آن مجردها به «بازنده، جذامی و فاحشه» تبدیل می شوند – جنگی که در آن نهایت شرم این است که در دهه 30 زندگی خود مجرد باشید، بدون حتی احتمال ازدواج. . و یکی که در آن، مهمتر از همه، افراد متاهل قضاوت کننده، حامی، خود راضی هستند.