اما نیم دهه بعد، من و شریکم هنوز به این روش نسبتاً کاربردی به یکدیگر پیام می دهیم. “کجایی؟” “رفتن به مغازه.” “سرد.” ما شخصاً مهربان هستیم، آن دسته از زوجهایی که به خاطر کند بودن و چسبیدن به هم در پیادهرو، خشم شدیدی نسبت به آنها احساس میکنید. اما در مورد متن، ما عمدتاً آن را به صورت دقیق نگه میداریم، انگار که دهه 90 است و ما در پیجرهای خود هستیم. وقتی یکی از ما دور است، ممکن است عکسهای بیشتری ارسال کنیم – عکسها، بهروزرسانیها، دوستت دارم، و غیره – اما اغلب ما همان چیزی هستیم که به طور گسترده از آن به عنوان پیامک خشک یاد میشود. دو متن خشک که با هم خشک می شوند.
اگر در آن زمان در TikTok بودم، دختری با هدبند حولهای که یک روال مراقبت از پوست 10 مرحلهای را در آینه انجام میداد احتمالاً با لهجه نیویورکی به من میگفت که باید ارزش خود را بدانم و فوراً این متن خشک را قطع کنم. یا شاید او می گفت او که شاید یکی از ما او را باور می کرد.
مسئله این است که من همیشه پیامرسان نسبتاً خشکی بودهام – مشخصاً نه فقط با شرکا، بلکه با دوستان و خانواده نیز. وقتی 12 یا 13 ساله بودم، یادداشت های خرد شده را در کلاس رد و بدل می کردم. دوست صمیمی مدرسه ام یک بار به من گفت که من روی کاغذ چقدر سرد بودم و این باعث خنده او شد. یادم می آید که غافلگیر شده بودم – نسبت به او احساس سرما نکردم، احساس گرما کردم. او شخص مورد علاقه من بود. آیا قرار بود روی نت ها بوسه بنویسم؟ “نه، اما بیشتر مردم بیشتر از این می گویند، “خوب”.”