بعد از مراسم، این زوج در نور زیبا (اما به طور قابل توجهی سرد) بیرون عکس گرفتند، قبل از اینکه بالاخره زمان باز کردن شامپاین فرا برسد. گروه Glencorse Pipe and Drum Band مهمانان را به شام دعوت کردند که در آن سخنرانی هایی پر از عشق و خنده انجام شد. بهترین مردان گراهام هم نویسنده و هم بازیگر هستند و [let’s just say,] آنها می دانند چگونه اجرا کنند. گراهام میافزاید: «خوشبختانه، سخنرانیها قبل از آنکه همه نوشیدنی بیش از حد بخورند آغاز شد!»
گراهام میافزاید: «احساس میکردم که محصور عشق هستم. «داشتن دو فرزندم در آنجا این موضوع را بسیار خاص کرد. تعداد افراد زیادی نبود، اما همه افراد آنجا تأثیر قابل توجهی بر زندگی من گذاشته بودند. این جشن دوست 20 ساله بود. کولهباز دوست بود. من دوستانی از همه جای دنیا در آنجا داشتم. احساس میکردیم در آغوش گرم خانواده و دوستانمان نگه داشته شدهایم.»
اکنون که همه چیز گفته شده و انجام شده است، گارنس اولین کسی است که می گوید احساس می کند بسیار خوش شانس است که توانسته اند چنین عروسی دوست داشتنی و صمیمی داشته باشند – و البته، که داماد همه چیز را برنامه ریزی کرده است. او میگوید: «به معنای واقعی کلمه احساس میکنم او به من هدیه فوقالعادهای داد تا رویایی را زنده کنم. من احساس کامل بودن میکنم و هر وقت به آن فکر میکنم، احساسات زیادی به وجود میآیند… به هیچوجه این کار را انجام نمیدهم.»
یکی از مهمترین عوامل گارانس و گراهام این بود که هر دو سنت فرهنگی خود را در طول روز جشن می گرفتند. گارانس میگوید: «بسیار مفتخر بودم که گروه Voce Ventu کل سفر را از کورس به اسکاتلند انجام داد. “من اهل کورسی هستم و از طرفداران موسیقی کورسی هستم – و به ویژه آن گروه شگفت انگیز – و آهنگ های سنتی چند صدایی فوق العاده احساسی آن … که البته من را وارد یک قسمت هق هق انگیز کرد که شبیه هیچ چیز دیگری نبود، که در عکس هایی که مردم را در آغوش گرفته ام می توانید ببینید. دور من و در حال اشک ریختن.»
گارانس اعتراف می کند که در تمام طول مراسم هم احساس تنش و هم هیجان داشت. او می گوید: «این اوج تمام روز برای من بود، جایی که به معنای واقعی کلمه فکر می کردم می توانم منفجر شوم. من همچنین از دیدن همه دوستان و خانواده ام و چهره گراهام وقتی مرا در لباسم دید بسیار خوشحال شدم.
گراهام، به نوبه خود، اکنون احساس کاملی و شادی می کند. او میگوید: «همچنین از دیدن اینکه چه تعداد از افرادی که به مراسم عروسی آمدند بسیار خوشحال شدم که لزوماً یکدیگر را نمیشناختند، اما جشن را ترک کردند و میخواستند در تماس باشند. «احساس میکردم که علاوه بر اینکه به زندگی گارانس و خودم بیحساب میافزایم، دوستان جدیدی به مهمانانمان دادهایم و امیدواریم ماجراهای جدیدی در آینده داشته باشیم. مانند همه جشنهای عروسی یا جشنهای بزرگ، امیدواریم که مانند جشن عروس و داماد، جشن مهمانان باشد.»
دوست قدیمی داماد، مارک هیفورد، مراسم را بر عهده داشت. در پایان، هم من و هم گارانس از یک کوئیچ تشریفاتی، که به عنوان «جام محبت» نیز شناخته میشود، نوشیدنی مینوشیدیم، که یک کاسه کم عمق از نقره است که توسط همیلتون و اینچ در ادینبورگ برای این مناسبت ساخته شده بود و سرهای آهوی نقرهای در دو طرف آن نقش داشتند. گراهام توضیح می دهد که به عنوان دسته. کوئیچ حاوی چهار پیمانه ویسکی مالت ژورا بود. گارانس جرعه ای نوشید و من بقیه را نوشید!»