چرا ما به نمایش های بیشتری مانند «بقای ضخیم ترین» نتفلیکس نیاز داریم؟

سرنخ‌های قوی سیاه‌پوست و شخصیت‌های عجیب و غریب که به خوبی گرد و کاملاً نوشته شده‌اند، بسیار بیشتر روی صفحه ظاهر می‌شوند، اما چاق بودن روی صفحه همچنان پس‌بخور می‌شود. سایرین اکنون هویت‌های قابل قبول‌تری هستند که می‌توان با آنها ارتباط برقرار کرد، اما چاق بودن اغلب یک انتخاب یا تقصیر شخصی است که در آن بدن زندگی می‌کند. تیز نمایش خوبی بود، اما لید آن سفید بود. پارکرها کاملاً سیاهپوست بود اما از نوع طنز دهه 90 خود تحقیرآمیز در مورد چاق شدن بود. دیوا مرده را رها کنید در نهایت نمایشی در مورد فردی لاغر بود که در بدن یک فرد چاق ساکن است و تلاش کردن پذیرفتن آن؛ و دفتر خاطرات چاق دیوانه فقط برای شخص من هرگز ضربه نزنید. ولی بقای ضخیم ترین ها به ما یک کلمه ضخیم/چاق/منحنی می دهد – هر کلمه ای که در حال حاضر با استفاده از آن راحت هستید – فردی برنده، تلاش می کند و به سادگی وجود دارد. اندازه او در کل داستان نیست، بلکه فقط بخشی از آن است، و احساسات مختلفی را نشان می دهد که در بسیاری از تجربیات متنوع ما صادق است: رنگ گرایی، کشف عجیب بودن شما، قرار ملاقات به عنوان یک والدین مجرد، و سلامت باروری. چیز دیگری که من واقعاً کشف کردم: این نمایش درباره افرادی است که در دهه 30 زندگی خود هستند و مانند آنها هارلم، رهبری دنیا، و چهار عکس دیگر لطفا!، زنان سیاه‌پوست و قهوه‌ای را در 30 سالگی به‌عنوان چیزی غیر از خدمتکاران قدیمی نشان می‌دهد که وقت، سبک و انرژی ندارند.

Mavis در حال ورود به خودش و رویاهایش است و ادامه خواهد داد – و من هم همینطور. اینجا هستم و برای مجله ای که در کودکی به آن فرار کردم درباره سه چیز می نویسم که دوست دارم: سبک، فرهنگ پاپ، و بدنم. من فوق العاده برای فصل دوم هیجان زده هستم، اما در این میان اگر بوتو بخواهد من را بفرستد هر از لباس‌هایی که او در نمایش پوشیده بود، می‌توانم هر زمان که بخواهم ایمیلم را باز کنم.



منبع

در تلاش برای دوست داشتن خودم و لباس‌هایی که پوشیده‌ام، به بدنم آسیب رسانده‌ام، برای رضایت دیگران لباس پوشیده‌ام، و باید بفهمم که ابراز خودم از طریق مد در واقع برای من چه شکلی است. اغلب به نظر می رسد که یاد بگیرم فیضی را که از دنیای اطرافم می خواهم به خودم بدهم. این گاهی اوقات می تواند دشوار باشد و اگر از کلمه حیاط مدرسه استفاده نکنیم، ناعادلانه است. از آنجایی که به همان اندازه که اعتبارسنجی از خود مهم است – به عنوان یک فرد چاق، یک سیاهپوست و یک فرد عجیب و غریب – من سزاوار آن هستم که آن را از جای دیگری در جهان به همان روشی که بسیاری از افراد غیرحاشیه ای انجام می دهند، دریافت کنم. این اعتبار می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، و یکی از آنها می تواند به سادگی دیدن خودم در فرهنگ پاپی باشد که مصرف می کنم. من از دوران نوجوانی این امید را داشتم.