نولان برای اولین بار در اوایل دهه 1980 دوربینی را به دست گرفت، زمانی که پدرش یک نیکون به او هدیه داد که شخصی به مغازه گروفروشی او زده بود. در آن زمان، او چهار پسر و سه دختر را که همگی بین سالهای 1967 و 1982 به دنیا آمدند، در خانههای یارانهای دولتی در میامی بزرگ میکرد و در میان ازدواجهای ناخوشایند بود. عکاسی از همان ابتدا برای نولان ذاتی احساس میشد – چگونه یک عکس را کادربندی کنیم، چگونه لبهها را در نظر بگیریم. او به سرعت گرفتار شد، هزاران عکس از بچههایش در چالههای موش گرفت، از روی پلها پرید و بعد از یک تصادف رانندگی بهبود یافت. همانطور که مادران انجام می دهند. نولان به من می گوید: «من نوجوانان را خیلی دوست دارم. آنها فکر می کنند می توانند برای همیشه زندگی کنند. عصبانیت، عصبانیت، هیجان، آینده، ریسک پذیری… همه اینها را من می بینم. آنها آن را پنهان نمی کنند.»
یک روز صبح نولان را در خانه اش در هالیوود، فلوریدا، زیر همان سقفی که روزی شش نفر از بچه هایش با او زندگی می کردند و سه اتاق خواب کوچک مشترک داشتند، دیدم. او اخیراً یک اتاق تاریک در داخل کاسیتا ساخته است که در حیاط خلوت او قرار دارد. این روزها خیلی ساکت تره در کنار قهوه و کیک روغن زیتون پرتقالی، از او می پرسم که حالا چه توصیه ای به والدین می کند. (یک بچه جوان و دیگری در راه دارم، و احتمالاً می توانم از آن استفاده کنم.) او می گوید: «آنها را از هم جدا نکنید. «به بچه هایتان اتاق خودشان را ندهید. آنها را با هم بخوابان. آنها به این حریم خصوصی نیاز ندارند. آنها به چیز دیگری نیاز دارند. آنها باید با یکدیگر بیدار شوند، باید بر سر لباس با هم دعوا کنند، باید به اشتراک بگذارند.» نولان دههها پیش با خانهای پر از بچهها و شرکا و دوستانشان، با همین خانه زندگی میکرد. می توانید آن را در تصاویر مشاهده کنید.