ملکه شارلوت، بله، بسیار یک درام تلویزیونی است. («این داستان ملکه شارلوت است بریجرتون» تیتراژ آغازین نمایش را می خواند. «این یک درس تاریخ نیست. این تخیلی است که از واقعیت الهام گرفته شده است. تمام آزادی های گرفته شده توسط نویسنده کاملاً عمدی است. لذت ببرید.”) با این حال، رایمز از نظریه ای الهام گرفته است که مربوط به ملکه شارلوت واقعی است که از سال 1761 تا 1818 با پادشاه جورج سوم ازدواج کرده بود.
تقریباً 25 سال پیش، ماریو دو والدس و کوکام، نسب شناس از بوستون، تبار شارلوت را به پنجمین پادشاه پرتغال برمیگرداند که در سال 1249 از معشوقه موری خود، مادراگانا، صاحب فرزند شد. به دلیل همخونی سلطنتی، دی گفت والدس و کوکام، ویژگیهای فیزیکی مرتبط با قومیت مادراگانا (که ماهیت دقیق آن توسط چندین مورخ به شدت مورد مناقشه قرار گرفته است) در انبار ژنی خانواده باقی ماند. او گفت: «اگرچه او از نظر زمانی از آفونسو سوم و معشوقهاش فاصله دارد، نزدیکی شجرهشناختی شگفتانگیزی بین این دو زن وجود دارد و شش خط تبار بین آنها قابل ردیابی است.» ساندی تایمز در سال 1999. “آنچه همچنین به درک میراث آفریقایی او کمک کرد، الگوی بسیار همخون اتحادهای ازدواج شاهزاده های آلمانی بود.”
د والدز و کوکام با تصویری تاریخی از ملکه توسط هنرمند قرن هجدهم آلن رمزی، که به اعتقاد او پیشینه چند نژادی ملکه را نشان میدهد، تحقیقات خود را تأیید کرد. (در آن زمان، یکی از سخنگویان کاخ باکینگهام گفت که آنها نمیتوانستند با قاطعیت درباره نسب ملکه شارلوت اظهار نظر کنند: «این موضوع سالها و سالها شایعه شده است. چیزهای مهمی که باید در مورد آنها صحبت کرد خط مقدم.
در نتفلیکس ملکه شارلوت: داستان بریجرتون، نسخه جوان ملکه همنام را بازیگر ترکیبی هند ریا آمارتیفیو بازی می کند. در حالی که سریال Shonda Rhimes به دلیل انتخاب بازیگران کوررنگی شناخته شده است، در ملکه شارلوت، قومیت شخصیت بسیار در طرح داستان است. یک درباری به پرنسس آگوستا، مادر شاه جورج سوم، همسر آینده شارلوت، که در مورد رنگ پوست او ابراز نگرانی می کند، می گوید: “من گفتم او خون مور دارد، خانم.” (اصطلاح “مور” در ابتدا در دوره قرون وسطی برای توصیف انواع گروه های شمال آفریقا مورد استفاده قرار گرفت، که بعداً به یک اصطلاح بی شکل برای ساکنان غیرسفید پوست اروپا تبدیل شد که هیچ قومیت خاصی را منعکس نمی کند.) این اولین بار است که فردی از بیننده متوجه می شود که رنگ در دربار سلطنتی چنین جایگاه بالایی داشته است. سرنوشت شارلوت و سرنوشت «تون» با ظهور نظم چندفرهنگی جدید به طور غیرقابل توضیحی در هم تنیده می شوند.