De Vincenzo جزئی به یک شبح به وضوح تعریف شده است. روان بودن واقعاً چیز او نیست – با توجه به اینکه او یک طراح با استعداد کالاهای چرمی است، این تعجب آور نیست. اما در اینجا او سعی کرد به نوعی آرام شود. او پذیرفت: «کمی رها کردم. این تنها در ترکیب بین رویکرد من و Etro است که احساس می کنم معتبر هستم. Etro کدهای بسیاری دارد که می توانید از آنها الهام بگیرید. این باعث می شود به نوعی احساس محافظت کنید. اما از سوی دیگر وظیفه من یافتن راههای جدید است.»
او با تمرکز بر چاپ های آرشیوی، شور و نشاط آنها را کاهش داد – یک جفت جین گشاد در یک پرینت ملیله ای رنگ آمیزی شده نمونه ای از آن بود – در حالی که جسارت بصری خاصی را حفظ کرد. بهعنوان مثال، الگوهای گلهای رنگارنگ روی لباسهای نخی و ذوزنقهای سفید، حالتی پاپ پیدا کردند و برای جلوهای سهبعدی با لوازم جانبی بریدهشده پوشانده شدند. رنگهای اشباع شده ساده و پاستل نیز معرفی شدند که به مجموعه ریتمی آرام بخشیدند.
دادن حس جوانتر به کالاهای اساسی روزمره، روش عملی بود. شلوارهای تنومند، کت و شلوارهای جادار، پیراهنهای بالشتکدار که بهعنوان لباس بیرونی روشن پوشیده میشدند، و بلوزهای آکسفورد پوپلین با آستینهای شاعرانه در رنگهای ساده عرضه میشدند. آنها به اندازه کافی مبتکرانه و در عین حال واقع بینانه به نظر می رسیدند که به کمد لباس روزمره ادویه ببخشند. چاپها برای لولههای ظریف یا بهعنوان آسترهای برگشتپذیر مورد استفاده قرار میگرفتند و تأثیر آنها را کماهمیت میکردند، در حالی که مجموعههای دستبافتهی روباز در شیبهای روانگردان به تمایل طراح به هنر جنبشی اشاره داشتند.
مارکو دی وینچنزو یک سال پیش به عنوان مدیر خلاق Etro منصوب شد، اما او میگوید هنوز با منحنی یادگیری تمام نشده است. یافتن فرمول جذابیت برای مجموعه جدیدی از مشتریان یک شبه اتفاق نمی افتد – اکسیر جوانی که همه برندها به دنبال آن هستند، تقریباً دست نیافتنی است.
اکنون که باد تغییر کرده است و شکلهای غیرمتعارف و گلهای رنگارنگ به نفع مینیمالیسم کاهشیافته کنار گذاشته شدهاند، دی وینچنزو باید با دلیل وجودی Etro کنار بیاید. برای استراحت، او سعی کرد یک حد وسط عملگرایانه بین شخصیت برچسب – عاشقانه، عجیب و غریب، تزئینی – و اصول طراحی خود، که ساختار، جنبشی و گرافیکی ناب دارند، بیابد.
ایده د وینچنزو از گاردن پارتی یا لباس کوکتل بیشتر از گلم های لباس پوشیده متفاوت است. برای او، یک دامن بلند با برشهای متعصب و چاپ شده با پردههایی که با تیشرت و چکمههای نامرغوب پوشیده میشود، برای مناسبتهای جشن مناسب است. با این حال، پوشیدن عصرانه کمی بیشتر به خط تیره نیاز دارد، بنابراین او لباسهای روان با روسریهایی ارائه کرد که نیم تنه را میپیچید یا بهعنوان روسریهای نامتقارن فولار عمل میکرد. یکی از برجستهترین آنها یک لباس کمر بلند با یک دامن چرخان بزرگ بود که با پردههای چشمافکن چاپ شده بود. حتی باحال ترین دخترها هم دوست دارند یک ورودی بزرگ ایجاد کنند.