نمی دانم چطور این کار را کردی، آلن بالت شوفر، اما تو ذهن من را خواندی. نگاهی به یادداشتهای نمایش بالت شوفر در حالی که نشسته بودم تا نمایش او در میان عظمت مرمری آبنوس موزه مارتین گروپیوس باو شروع شود، نظرم را جلب کرد: «به محض رسیدن به یک شهر، فردی با کدها و قراردادهای خاص آن سازگار میشود. با حرکت در منظر شهری، آشنایی تازهای از پارک به پیادهرو، اتوبوس به مترو پدیدار میشود.» از نظر فهرستی، تنها چیزی که نتوانستم به آن دست پیدا کنم سوار شدن به اتوبوس بود، اما در غیر این صورت، چند روز گذشته اینجا در برلین برای نمایش های بهار 2025 یک درس سرعت برای غوطه ور شدن در شهر و مد شهر بوده است. صحنه و در مورد آنچه که آشنا شده است، این است که شهر قادر به ارائه انواع شگفتی های فوق العاده است.
بالت شوفر یکی از آنها بود. او تا کنون دقیقاً دو مجموعه را انجام داده است، بنابراین مقدار کمی ناشناخته بود. (خب، حداقل برای من.) با این حال، به زودی مشخص شد که او دید کاملاً متمایزی دارد. نگاه 1 لحن را تنظیم کنید: خیاطی مشکی مینیمالیستی به شکل یک ژاکت بدون یقه برش جعبه ای، پوشیده شده با شلوارهای برش مستقیم که می تواند آن کار دست نیافتنی را انجام دهد – به نوعی سرد و در عین حال کلاسیک باشید و بالعکس، و موفق شوید. در حالی که مدلهای او کاملاً در حال راه رفتن بودند، یک ژاکت جلوی زیپدار از چرم مشکی محکم با شلوار چرمی مشابه، مانند یک پیراهن مشکی با پنلهای آبی برقی که در آستینهای آن قرار داده شده بود، روی شلوار ظاهر میشد. یک مشکی – آیا هنوز متوجه انتخاب پالت رنگی شده اید؟ – کت جین نئوپرن با، بله، شلوار جین همسان.
بسیاری از مجموعه Balletshofer بر روی پیچاندن و زیر و رو کردن همه آن دسته از لباسهای مردانه کلاسیک متمرکز شده بود – کت و شلوار، پیراهن، حتی کراوات، که در اینجا با یک پیراهن فلانل مشکی بزرگ پوشیده میشد، حس رسمی و کمی روحیه روانی آمریکایی را اضافه میکرد. -ژاکت (از نظر فنی، حدس میزنم، این باعث میشود که یک کلبه، اما من آن را به لیست خود اضافه می کنم پر حرف کلمات مد) و شلوارهای گشاد – ترکیبی از پارچه های سنتی و ورزشی / فنی. همان یادداشتهای نمایش اشاره میکردند که بالت شوفر از فلسفه ژاپنی الهام گرفته است ایچی-گو ایچی-ای، که ظاهراً در مورد گرفتن ماهیت تکرار نشدنی یک لحظه است.
به عبارت دیگر: لحظه می گذرد، اما در زمان حال نیز زندگی می کند، و این روش بسیار خوبی برای خلاصه کردن این است که چگونه او حافظه میراث را با واقعیت امروز ترکیب می کند. Ballethofer رویکرد خود را کاملاً به معنای واقعی کلمه با همکاری تیمبرلند نمایش پایه گذاری کرد، جایی که او کفش کلاسیک قایق را گرفت و یک کلاه چرمی به رنگ مشکی یا آبی برقی اضافه کرد که بدون انکار یکپارچگی کفش، آن را به خارق العاده ترین شکل تغییر داد. همانطور که آخرین نگاه خارج شد، همنشینم به سمت من برگشت و گفت: “همه آن را می پوشم.” مطمئن نیستم که میتوانم همین کار را انجام دهم، اما از نظر مجموعهای که تعداد زیادی لباس مطلوب را ارائه میکرد، او کاملاً خوب بود.