در این دومین نمایش خود در باند فرودگاه، او در پیوندهای آشکار با نقوش خاکی و گل آلود، به اصطلاح، گرفتار نشد – اگرچه مدلهایی که پا برهنه با پاهای مشکی پوشیده شده بودند، به نظر میرسید که ذغال سنگ نارس شده باشد. اسکن یک خز گرگ قدیمی که او زمانی که در پاریس زیر نظر مارین سر کار میکرد داشت، واقعیترین نمونه بود. با پارچه کشش امضا شده خود روی تاپ ها و دامن ها چاپ شده و روی سنگرهای پنبه ای منتقل شده است. “کت خز” او بخشی از چیزی بود که او آن را “وحشی تصفیه شده” می نامید. چاپ های افق کشیده امضای او بازگشتند، و کلمات تصادفی بر روی قطعات بی طرف او از نظر جنسیتی، برخی با طنز از واژگان اینترنتی و عجیب و غریب برداشته شده بود («پایین» نیز شکسپیر است)، برخی دیگر با ملایمت شاعرانه تر، هر چند بی سر و صدا در تک رنگ تکامل یافته و به کار می روند. چین دار
آلیکس هیگینز به زلزله و احساس حیوانی فکر می کرد. حال و هوای درونی و عنصری فیلم های لارس فون تریر (داگویل، دجال) و “رویای یک شب نیمه تابستان” پس از گذراندن جلسات زیادی در مورد پایان کسب و کار برچسب نوظهور خود، با چیزی نهفته در او طنین انداز شد. او گفت: «من این احساس ناامیدی خلاقانه را احساس میکردم و میخواستم واقعاً با کارم دنیا را تکان دهم. “مثل غذا دادن به یک جانور خلاق.”
هیگینز کسی است که به طور غریزی خلق می کند، نه با طراحی و ایجاد تابلوهای روحی. اینگونه بود که او جدید بودن پیراهنهای چوگان را شکل داد که با دست به تاپهای شب مجسمهای تبدیل شدند و لباسهای شب شنلدار پر از درام که به راحتی تیشرت میخورد. این به کار او ظرافت می بخشد و سبکی فرم با معانی ظریف. با این حال، آن اشکال تمیز و ظرافت، به طور طبیعی برای او به وجود میآیند – دیدن اینکه چه اتفاقی میافتد اگر غریزه حیوانی را به درستی روی آنها رها کند، هیجانانگیز خواهد بود.