به طور اتفاقی او با یک طرفدار 17 ساله ملاقات کرد که برای دیدن صحبت های او آمده بود. پسری که همراه مادرش بود، یکی از کت های پرطرفدار و تاثیرگذار این طراح را پوشیده بود و گفت که پس از اقدام به خودکشی، عشقش به لباس های یوشیدا – که مادرش برایش خریده بود – جان او را نجات داده است.
یوشیدا در پشت صحنه میگوید: «هر فصل با خودم روبرو میشوم و برای ساختن چیزهایی در درون خودم تحقیق میکنم، بنابراین برایم دلگرمکننده بود که کاری که انجام میدادم کمک به شخص دیگری بود. طراح به احساسات آن پسر مربوط می شود – او پس از اینکه خودش در جوانی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، آرامش را در مد پیدا کرد. یوشیدا با الهام از رابطه بین پسر و مادرش، شروع به ساخت مجموعه ای کرد که به قدرت محبت آمیز یک نگهبان زنانه صحبت می کرد.
او نام مجموعهاش را به خاطر یادداشتی که در اوایل فصل نوشته بود، «آخرین» گذاشته بود، اما با تماشای نمایش احساس میکردم شروع چیز جدیدی است. موز پسر یوشیدا خود نمایش را افتتاح کرد، در حالی که سوپر مدل ژاپنی، کیکو میزوهارا، آن را با آهنگ “جوان و احمق” که روی بلندگوها پخش می شد، پایان داد.
او با همکاری لئوپولد دوشمین، استایلیست ساکن پاریس، راهی برای تکان دادن به تصویر پسری غمگین و چهره ای شبیه مادر که از او محافظت می کند، ابداع کرد. یوشیدا گفت: «ما همچنان از کلمه «سخت» استفاده میکردیم و فکر میکردیم که این مجموعه باید سختگیر باشد، مانند یک خانواده، یک عاشق یا یک معلم.
یوشیدا باید در جزئیات فیزیکی ظریفتر کارهایی را انجام دهد – برخی از آن شبحها در نیمه بالایی میتوانست شیکتر باشند – اما اکنون که او سطح را بالا برده است، چشمان تیزبین در صنعت گستردهتر نظارهگر ادامه رشد او هستند. این با مسئولیت بیشتر، قرار گرفتن در معرض بیشتر و شاید موفقیت بیشتر همراه خواهد بود. اما آه، دوباره جوان و احمق شدن.