لوتان در مورد یک تغییر فرهنگی که پس از همهگیری مشاهده کرده بود، به ویژه شیفتگی دوباره ما به تجمل نشخوار فکر کرده است. او توضیح می دهد: «تجمل به این معنا که بیش از حد خود را با طلا و الماس آراسته نکنید، بلکه با چیزهای زیبا رفتار کنید. این حس روح کلی مجموعههای مردانه و زنانه او را که شامل خیاطیهای نخی تیز، لباسهای بیرونی چرمی براق و تاپها و تیهای پارچهای ابریشمی میشود، نشان داد.
مجموعه ها به سه داستان تقسیم می شوند. اولین گروه یک گروه خیاطی مشکی و عاج است که در آن ژاکتهای سایز بزرگ با شلوارهای دوبل چیندار ست میشوند که در لبههایشان جمع میشود یا با شورتهای روی زانو، شیک کت و شلوارهای پاور دهه 90 را به تناسبات امروزی هدایت میکنند. در لباسهای مردانه، بلیزرها نزدیکتر به بدن بریده میشوند در حالی که شلوارها گشاد میمانند، ظاهری قابل هضم اما همچنان جهت دار. بخش دوم واضح ترین بخش مجموعه است. دارای لوازم ضروری کمد لباس مانند دامن های مداد پوشیده، تاپ و بلوزهای خاکستری گرم است که به طرز ظریفی با رنگ های سردتر هم رنگ برخورد می کند. نماهای 13 و 14 در نمایش اسلاید زنانه بسیار قوی هستند، با پایین تنه، لباس های بیرونی و تاپ های لایه ای که همگی هماهنگ با یکدیگر بازی می کنند. گروه سوم ریشه در قطعات نظامی دارد، تازهای به داستانی که مشتریان نیلی لوتان خواهند شناخت. اگرچه یک ایده کاملاً جدید نیست، اما یک یونیفرم همیشه فریبنده است.
“من برای لیز احترام زیادی قائل بودم [Claiborne] لوتان توضیح داد که در آن زمان، به نوعی آنچه را که من اکنون می گویم، گفت. او میخواست به زنان کمک کند لباس بپوشند، او در گروههایی طراحی میکرد که آسان بودند، همه چیز مطابقت داشت. من سعی میکنم بیشتر آزاد باشم، اما این از همان قصدی است که زنان را توانمند کنم و احساس خوبی به آنها بدهم.»
نیلی لوتان دهه 90 را با پوشیدن مارگیلا و جیل ساندر در حالی که تیم های طراحی را در شهر نیویورک رهبری می کرد – ابتدا در لیز کلیبورن و سپس در رالف لورن گذراند. آن سالها عمیقاً دیدگاه او را در مورد مد نشان داد، و برای قبل از پاییز او ظاهر مینیمال شیک عصری را که به طور گسترده به آن ارجاع داده شده بود، کانالیزه کرد.