برخی از مدلها سرپوشهایی با گلهای کارتی تا شده یا مجموعههای ظاهراً steampunk شکل، نیم کلاه ایمنی، نیمتاج داشتند. اینها که تحت یک جلسه توجیهی توسط گری کارت و والریان وننس ساخته شده بودند، به نظر می رسیدند که شبیه گلدسته های باکره هستند، گلدسته های دوشیزه که در آن زنان جوان و زودتر از موعد در انگلستان قبل از اصلاحات دفن می شدند. آنها سرد بودند. در نگاه 12، این جنبه شوم در برابر تأثیر شناور شکل های پارچه ای زیر که ظاهراً پوشنده را دوباره به سمت بالا ترغیب می کرد، شسته شد.
سطح تحقیق پارچه شدید و افزایش یافته بود. توری لاکی براق و براق و ژاکاردهای گلدار شیرین و شیرین و رنگی. در برخی از نگاهها میتوان آثار فسیلشده قطعات «عادی» را مشاهده کرد – یک دوچرخهسوار اینجا، یک لباس مجلسی در آنجا – اما همه آنها متسع و منحرف شده بودند و از طریق پیچ و تابها و تجمعهای تخیل منفجر یا کاهش یافته بودند. این هم سایز منظمی نداشت، کفشهای کتانی Salomon-collab جدا. تکه ها آغوش های تیره ای بودند.
و به کاواکوبو اعتماد کنید که به بادهای غالب تکیه کند، سپس ما را به خاطر آن به جلوتر و با ظاهری کمتر منتقل کنید. فصل گذشته، زمانی که روسیه تهاجم خود را به اوکراین آغاز کرد، سرزمین مد تلاش کرد تا تاریک باشد و کلاه خود را از بین ببرد. در این فصل، در حالی که آن تهاجم و بسیاری دیگر از سناریوهای ژئوپلیتیکی ترسناک در حال غوغا هستند – فقط در پس زمینه – خدمات عادی فرار از سر گرفته شده است. اما این ضد مد بود. کاواکوبو از ما دعوت کرد تا کمی تپش کنیم، لبخندهایمان را از بین ببریم و به درون به چیزهایی که ظاهراً اجتناب ناپذیر است نگاه کنیم تا با هم آن را خنثی کنیم.
در یک یادداشت شخصی احتمالاً خسته کننده، تماشای و سپس بررسی این مجموعه امروز باعث شده است که به فصل های اولیه ام، سال ها پیش برگردم، زمانی که در هر نمایشی که شرکت می کردم احساس کلاهبرداری عصبی می کردم. در غیاب سارا موور برای یک فصل (او در یک رویداد شاد خانوادگی حضور دارد)، در Comme به من شلیک شد، و این سوال آزاردهندهای را که در آن زمان مرا آزار میداد زنده کرد: چه چیزی باعث میشود من حق داشتن نظر در مورد این? من گرفتار همان سندروم فریبندهای بودم که ادوارد انینفول (از همه افراد غیرمجاهر) آن را به طرز شگفتآور و ظریفی در زندگینامهاش توصیف میکند. و من حدس میزنم که پاسخ این است، اگر گاهی اوقات احساس فریبکاری نمیکنید، احتمالاً اصلاً نباید اینجا باشید.
«نوحه ای برای غم دنیای امروز/ و احساس میل به کنار هم ایستادن». بنابراین، یادداشت های مطبوعاتی برای بازگشت Comme des Garcons به پاریس امروز عصر فاش شد. این بدان معنا نیست که این یک رویداد غم انگیز بود: سیمون روشا، ریک اوونز، میشل لامی، فرانچسکو ریسو، و مولی گدارد همه در میان نشستهها، ایستادهها و افراد بینظیر در اتاقی پراکنده بودند که از انتظارات ملموس و شاد قبل از مراسم غوغا میکرد. اولین نگاه بیرون آمد ری کاواکوبو برگشته بود.
فرآیند کاواکوبو شخصی و خصوصی است: طراحی و دستور کار آن به کسب و کار او است. آنچه به ما مربوط می شود این است که چگونه آن را تفسیر می کنیم. در اینجا شاید چند سرنخ قابل خواندن در مجموعهای وجود داشت که نگاههای آن بهطور انتزاعی مجسمهسازی بود. مدل ها تریبون آنها بود. آیا نگاه 4 یک فنجان تخم مرغ فرسوده بود یا یک زن وارونه؟ من می گویم دومی. آیا نگاه 16 یک دونات گلدار بود یا یک فضای خالی متافیزیکی با قاب کنایه آمیز؟ به احتمال زیاد قبلی اما ممکن است در مورد این تاثیرات فرسوده چیز دیگری بگویید. تنها چیزی که همه ما با آن موافق هستیم این است که این لباس معمولی نبود.