در مجموعه این فصل کانر مک نایت حس سبکی رمانتیکی وجود داشت. گویی کسی پنجره استودیوی خود را باز کرده بود تا نسیم زمستانی صبحگاهی وارد شود و از هر قطعه بپرد.
فصل گذشته، مک نایت در مورد ایده انتظار نشخوار کرد. او پیشبینی افتتاح استودیوی جدیدش در محله چینیها را داشت و از نزدیک شدن همه چیز برای برندش و ورود به شهر به عنوان یک طراح صحبت کرد. جای تعجب نیست که پس از بازکردن درهای خود، به معنای واقعی کلمه و به معنای واقعی کلمه، به روی صنعت و مشتریانش، این بار او به احساس آسیب پذیری فکر کرد.
اما آیا مک نایت احساس آسیب پذیری می کند؟ نه دقیقا. او در یک پیشنمایش گفت: «من هر فصل این موضوعات احساسی را پیدا میکنم و دنبال میکنم، و احساس میکنم پاییز و زمستان زمانی دروننگر هستند.» به قول او این است که در تابستان شما بیرون هستید و «کمی از همه چیز» را انجام میدهید – و اغلب بیش از حد انجام میدهید – و در پاییز دوباره برای مدتی دروننگری به داخل باز میگردید.
مک نایت یک طراح فنی ماهر است که لباس های فریبنده ای ساده می سازد. او چشم خوبی برای ادغام سودمندی با پیچیدگی در برش و ساخت خود دارد. اما او همچنین یک طراح احساسی و همدل است که از طریق ساخت لباس فکر می کند و احساس می کند. اینکه او چگونه میتوانست ایده آسیبپذیری را در اینجا بدون واقعیشدن یا بیش از حد باطنی به تصویر بکشد، از طریق یک حس آشکار اما غریزی لایهبندی بود. تاپهای ابریشمی چروکشده بدون وزن، دامنهای پنبهای کاغذی، و لایههای میانی نایلونی شیک، زیر دوخت آلپاکا و ترمه (که دومی با خیاط افسانهای نیویورک، مارتین گرینفیلد ساخته شد) کنار هم قرار گرفتند.
در حالی که روشی که مک نایت جزئیات مفید را با ملایمترین و اساسیترین قطعات در کمد ادغام میکند همچنان در کلکسیونهایش برجسته است – پالتوهای پشمی و لباسهای مجلسی دهه 70 با بندبندهای بانجی که در دید آشکار در کمر و سرآستینها پنهان شده بودند، او بود. رویکردی برای برش سبکترین سبکها که مخصوصاً در این فصل جذاب بود. یک لباس شیفون ابریشمی ساده با بند «بی نهایت» که دکمههای آن تا یقه بسته میشود، انتخاب کنید. آسیب پذیرتر از این نمی شود.