مارینا موسکون، که میگفت در خلق و خوی “تودرتو” است، برای پاییز همه چیز را به خانه نزدیکتر کرد و عکاسی از لوکبوک را در استودیوی خود انتخاب کرد. او توضیح داد که این تصمیم از تفکر درباره مسیر ایدهها از مفهوم تا اجرا یا «چگونه پژوهش در یک مکان متولد میشود و از آنجا تکامل مییابد» گرفته شده است. نتیجه نوعی نگاه اجمالی BTS به مکانی بود که جادوی Moscone در آن اتفاق می افتد.
خود لباس ها حس درونی را به همراه داشتند. یک کت ترمه دو رو با رنگ دریایی عمیق بدن را قنداق می کرد و یک شرپا آلپاکا هیرسوت مطمئناً آن را گرم می کرد. خطوط یک کت شلوار شیک و مرتب، آستین های شنل پیله ای را نرم می کرد. از دیگر برداشتهای این موضوع میتوان به ظاهری الهامگرفته از بودوآر مانند لباسی با جزئیات بافتنی در یقه اشاره کرد که فضایی را برای ناقصیها فراهم میکرد، و ستونی به رنگ صورتی کمرنگ با آنچه که Moscone بهعنوان پردهای «ژستوار» توصیف میکرد. این روپوش، با هوای مبهم دهه 30 خود، در بخش نمایان بودن «زنان لباس پوشیدن زنان» در مؤسسه لباس، بیمورد به نظر نمیرسد.
برخلاف دو مجموعه بهاری گذشته Moscone، که شامل پخش حجم و چاپ بود، پاییز بازتابی و درونی بود. این طراح گفت که هدفش این است که «برخی از تکنیکهایی را که در طول سالها در پارچههای جدید انجام میدهم، دوباره متنسازی کند و ببیند که چگونه شبح، که دوباره تصور میشود، در آزمون زمان مقاومت میکند». علاوه بر این، او میخواست لباسها حس «گرمتری» داشته باشند. مجموعهای از نگاههای ساخته شده از ارگانزای ابریشمی که در لولههای مغرضانه قرار گرفته بودند، باعث میشد که چیزها بیش از حد ساکن نباشند. این قطعات بیشتر «آنجا»، که سیخ شقایق دریایی را با حرکات جازآمیز یک لباس فلپر ترکیب میکردند، پر از حرکت و سرگرمی بودند. Moscone با بافتنیهای فوقالعاده لوکس که در لبههای کرکی نرم در لبهها قرار میگرفت، دنبال این موضوع بود و مجموعه را به مکانی دنج بازگرداند.