ایده تمایلات جنسی برای این مجموعه بنیادی بود: برای فبن احساس تازگی داشت. بخش هایی از رمان صریح ژرژ باتای در سال 1928 داستان چشم به طرز ماهرانه ای در داخل چاپ حک شده بود. همچنین دامنهای کوتاه بریدهشده و لباسهای نامتقارن پوشیدهشده با راهراههای برجسته و عمودی و همچنین تاپهای باندو با کراواتهای مشابه وجود داشت.
فبن در پیش نمایشی قبل از اولین نمایش باند خود گفت: «وقتی صحبت از کارت های تاروت می شود، به این فکر کردم که چگونه می توان خواندن را به گونه ای تفسیر کرد که مطابق با روایت فرد باشد. من میخواستم ایدههای چشمانداز را مطرح کنم و اینکه ما در نهایت ارباب سرنوشت خود هستیم – این برداشت من از معنویت است. کارتهای Chariot، Devil و Tower (که هر کدام به معنای چیزی خاص طراح هستند) به طرز ماهرانهای بر روی لباسهای ستونی ظریف و شفاف و ژاکتهای الهامگرفته از دوچرخهسواری در PVC و چرمهای فرعی که با گیرهها و ناودانی پوشانده شده بودند، چاپ شدند.
فبن برای اولین تماشای باند فرودگاه خود، مطمئناً با ست مد مورد توجه قرار گرفت، زیرا زمزمه های سفارش های شخصی در حال خروج از سالن به گوش می رسید. با توجه به استعداد او در آمیختن ساختگی های بدیع با شبح های بازیگوش، دیدن این که او خلاقیت هایش را به کجا می برد، کنجکاو خواهد بود.