او اشاره کرد که ظاهر اکرو با مقدار X چای کیسه ای و ادویه پرتقال رنگ شده است. رنگ خاکستری نیمه شب روی کت ها و لباس بافتنی ساعت ها و ساعت ها رنگ آمیزی با بلوط یا چوب درخت طول کشید. پارچه های ابریشمی Tencel یا اکالیپتوس هستند که به صورت تجدیدپذیر رشد می کنند و بدون ظلم هستند. کیسه های کدو حلوایی و ارگانیک پیناتکس هستند که از ضایعات محصولات آناناس تهیه می شوند. یکی دیگر از مواد پوشش مشکی مجلل توسط سارا برتون اهدا شد، بخشی از ابتکار الکساندر مک کوئین او برای توزیع مجدد مواد اولیه بین طراحان و دانشجویان جوان.
استعداد پائولو کارزانا قبلاً گروه کر متشکل از فرشتگان نگهبان را جذب کرده است. او ساکن بنیاد سارابنده است، جایی که با هنرمند پارچه سمین هونگ و طراح جواهرات مایری میلر همکاری کرد. نصیر مظهر، آسیابان با استعداد لندنی، به کارزانا کمک کرد تا بالهای فرشته و کلاههای مارپیچی کوچک خود را به واقعیت تبدیل کند. پشت سر او نیز معلمان هنر و سایر مربیان هستند که از پسر طبقه کارگری حمایت کردند که در مدرسه به دلیل اختلافاتش مورد آزار و اذیت قرار گرفت، اما معلوم شد که نیروی خلاق درخشان نسل خود است.
اکنون کارزانا همین است: با بودن آن پیشرفت را بشارت می دهد. او به یاد می آورد: «در ابتدا، مردم همیشه از من سؤال می کردند، گویی استفاده از پارچه ها و رنگ هایی که به محیط زیست آسیب نمی زند، نوعی بازدارندگی است. اما من فکر می کنم این کار را بسیار آسان تر می کند. زیرا به محض اینکه چیزی را خلق می کنید، احساس می کنید که کاملاً مال شماست.»
این به نوعی یک داستان قدیمی و قدیمی در مد است. ارتباطی که پائولو کارزانا عمیقاً احساس می کند با خود الکساندر مک کوئین است که میراث او بنیاد سارابنده است. کارزانا این نمایش را به او تقدیم کرد. او می داند که چقدر خوش شانس است که افراد همفکری را برای همکاری با آنها پیدا می کند تا بتواند چیزی جمعی را همخوانی کند. او در پایان گفت: «این واقعاً زندگی من را نجات داد. «فکر نمیکنم اگر خلق نمیکردم میتوانستم زندگی کنم.»