او با یک غلاف ژاکارد سفید که هد باید سرش را تکان می داد، باز کرد، به دنبال آن یک بلوز پوپلین نخی کم رنگ و یک موآر ابریشمی تقریباً هوشیار که به صورت عمودی بین سیاه و سفید تقسیم شده بود، باز شد. برای یک لمس گاه به گاه مدرن، دامن های چین دار بلندی وجود داشت که روی شلوارک توکار پوشیده می شد و در بیشتر آناناس های دوکت به کار می رفت. چاپ نقاشی روی یک لباس بلند ابریشمی و یک شلوار جین کمر بلند از مجموعهای در سال 1979 توسط روبرتو کاوالی برداشته شد – او میتوانست هم فرشتهای و هم شرورانه انجام دهد.
Puglisi شبح ساعت شنی معروف آدریان را بر روی لباسهای کوکتل با ارسیهای مشخص کننده میانی بازتولید کرد و سنجاقهای تونی دوکت مانند آناناس یا درخت نخل را اضافه کرد تا توجه را روی کمر متمرکز کند. هدف از نگاه کردن به آن دوره زمانی، جدای از افسانه آشکار آن، به تصویر کشیدن کمی از خوش بینی اردویی آن نیز بود. پوگلیسی گفت: «کووید، پس از کووید، جنگ، نفرت… من واقعاً منزجر شدهام.
در پایان تعداد زیادی لکه پلنگ و تعداد زیادی لباس گربه ای لیکرا نیز وجود داشت. قصیده پوگلیسی برای هالیوود قدیمی ممکن است بدون آنها ناب تر (و خواناتر) باشد. مکان صمیمی تر و روشن تر بدون چنین باند لغزنده ای نیز ضرری ندارد. اما پوگلیسی برای دور زدن فیلمنامه کاوالی سزاوار حمایت است. گلمازون خیلی طولانی، سلام ملکه های یخی و شاهزاده خانم های اردوگاه.
دختران ردیف جلو با راه راه گورخری کمی غافلگیرکننده بودند. فائوستو پوگلیسی در سومین باند نمایش خود برای روبرتو کاوالی امشب چیز متفاوتی داشت. چیزی کمتر از روبرتو و بیشتر فاوستو.
پوگلیسی مدتهاست که برای لسآنجلس چیزهایی داشته است – علامت هالیوود روی ساعد راست او خالکوبی شده است. در این فصل، او به دهههای 1940 و 50 فکر میکرد، زمانی که جذابیت بالای طراح لباس، گیلبرت آدریان، جای خود را به دقت جذاب آلفرد هیچکاک مورد علاقه ادیت هد داد. پشت صحنه Puglisi در مورد زمانی که در Fondation Azzedine Alaïa گذرانده بود و کت های آدریان را که این هنرمند فقید کوتور جمع آوری کرده بود، گذرانده بود، به هیجان آمد. او گفت: «آنها مانند مجسمه بودند.