شکل موضوع مهمی برای بهار بود. اشکال حباب هایی که در این فصل ظاهر شده اند، در اینجا ظاهر شدند. یک دونات بالشتکی، الهام گرفته از زیرپوشهای پددار قرن هفدهمی، توری لباسی را که از کمربندهای چرخانده شده در دو طرف آنها ساخته شده بود، گسترش میداد، و یک لباس پانیری – غیرمنتظرهترین روند فصل – در جلوی شلوارک باز پوشیده میشد. معاشقه و سرگرم کننده، آن را نیز مبتکرانه ساخته شده بود. جادوی لارسون توانایی انجام کارهای زیاد با کمی است.
برخلاف تصور رایج، افراد مد غذا می خورند – حداقل بسیاری از کسانی که در اولین نمایش باند فرودگاه الن هوداکوا لارسون در پاریس شرکت کردند. هر صندلی یک دستمال و چنگال داشت. در انتهای باند یک کیک شکلاتی سفید چند طبقه قرار داشت که مدلها و مهمانها آن را در پستنمایش میگذاشتند، برخی با ظروف ارائه شده و برخی دیگر با انگشتانشان. چرا کیک؟ “خب، من فکر می کنم زمان آن رسیده که این شیوه کار را جشن بگیریم [with a lot of handcraft using existing materials] لارسون گفت: به جای اینکه صنعت را فقط به عنوان یک تجارت ببینیم. «من فکر میکنم مد شادی را به ارمغان میآورد—به همین دلیل است که شما شروع به انجام آن میکنید، بنابراین من واقعاً میخواهم این احساس را برگردانم. من همچنین بسیار مفتخرم که ما واقعاً این کار را انجام می دهیم و زمان زیادی را برای انجام این کار با هم، تیم کوچکمان صرف می کنیم، بنابراین کیک فقط یک جشن برای مجموعه است.»
از آنجایی که لارسون در حال تعامل با لباس های قدیمی است، جای تعجب نیست که زمان موضوع تکراری کار او باشد. فصل گذشته که تا حدی با استفاده او از ساعت های مچی بیان شد. او در این فصل با معرفی موضوع نامه نویسی کمی این ایده را انتزاع کرد. برای اینکه این موضوع را تا حدودی سنگین به خانه هدایت کند، او پاکتهای قدیمی را در لباسها و لباسهای جدا میسازد، اما پیام او پیامی قدرتمند و فشرده درباره تمرکز، تمرکز، و ساختن بود، ویژگیهایی که بهنظر میرسد در دنیای دیجیتالی که در تصاویر شنا میکند، گنجانده شدهاند. لارسون، روزنامه نگار، گفت که این مجموعه «نوعی بازتاب زمانی بود که به خود اختصاص می دهید. من آن را نامه ای نوشته شده از خودم به خودم می بینم.»
لارسون گفت: “ساخت باید سرگرم کننده باشد…مانند حضور در یک لحظه هوس انگیز و هیجان انگیز.” تماشا نیز سرگرم کننده بود. مهمانان در نور کم نور پاریس رقصیدند. این فقط هجوم شکر از کیک نبود. لارسون فرصتی را برای مخاطبانش ایجاد کرد تا سرعت خود را کاهش دهند و لحظه ای را صرف کنند. او گفت: “امروز ما بسیار زیاد، اما بسیار سریع از طریق اینترنت تعامل داریم.” «اما به محض اینکه مینشینی و نامه مینویسی» – همین را میتوان برای شریک کردن دسر گفت – «به نوعی تشریفاتی میشود و من فکر میکنم درست کردن آن تشریفاتی است». نوشتن روی!
محتوای آن «نامه» بیشتر حول لباس و نرمی می چرخید. دم پری دریایی یک گیج کننده تک شانه از انفجار ملایم پیراهن ها ساخته شده بود. سوتینها در لباسهای مهمانی کلاژ شده بودند که به نظر میرسید که بدون مشتق شدن، در حال مکالمه یا مکاتبه با مجموعه «برآمدگیها و برآمدگیهای» Comme des Garcons هستند. مدل ها از سیم های زیر فلزی به عنوان گوشواره استفاده می کردند. لمس جادویی لارسون لباس کار سودمند را به چیزی رمانتیک تبدیل کرد. پیراهنهای ارتش سوئدی خاکستری به صورت یک مجموعه دامن کوچک شکل میگرفتند، و یک لباس مجلسی سلطنتی و بیرون از شانه از لباس بیمارستانی که توسط الیس، تولیدکننده پوشاک برای صنعت و حامی نمایش، تهیه شده بود، ساخته شد. یکی دیگر از لباس های حجیم و بافتی سفید از پارچه ای متشکل از پارچه ضایعاتی از آتلیه لارسون ساخته شده است.
اگرچه او فقط سه فصل از دوران حرفه ای خود را می گذراند، ترکیب بهار به آنچه قبلاً آمده بود نگاه کرد. کمربندهای بافته شده بازگشتند، اما این بار برای ایجاد یک لباس “خانم” با منحنی های ساعت شنی استفاده شد. موجهای فریبنده آن بر خلاف ظاهر باز، ساخته شده از رویه کفش چرمی مردانه بود که دارای استحکامی بود که به بدن فرمان میداد تا با شکل خود مطابقت داشته باشد. یکی دیگر از ساختارشکنی های مردانگی به شکل یک کت و شلوار دامن نواری اصلاح شده و واکس شده بود.